توسل پيامبران به حضرت فاطمه - مجموعه مقالات الزهراء (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجموعه مقالات الزهراء (س) - نسخه متنی

سید عبدالرزاق کمونه حسینی، علی اکبر نهاوندی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


(عليه السلام) نقل مى كند كه دو بيت آن به قرار زير است:






و ما سد عن خير المساجد بابه و ابوابهم اذ ذاك عنه تسد


و زوجته الزهراء خير كريمه- لخير كريم فضلها ليس يجحد


يعنى: درب خانه ى او را به روى مسجد نبست، به هنگامى كه درب خانه ى ديگران را به روى مسجد بستند. همسر آن رادمرد زهرا (سلام الله عليها) است، كه بانويى بزرگوار و نيكو خصال است و فضائلش قابل انكار نمى باشد.

احمد بن حنبل به سند خود از عبدالله بن عمر نقل مى كند كه گفت: «ما، در زمان رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى گفتيم (تا آنجا كه گويد:) على بن ابى طالب (عليه السلام) برخوردار از سه ويژگى است، كه اگر يكى از آنها را داشتم، نزدم محبوبتر از نعمتهاى رنگارنگ دنيا بود:

همسرى مانند دختر رسول خدا، كه چنان فرزندانى برايش آورد، بستن دربها به سوى مسجد بجز درب او، و دادن پرچم در جنگ خيبر به او.»

___________________________________

مسند احمد 26:2.

اين روايت را ابن اثير

___________________________________

اسد الغابه 214:3. و متقى هندى

___________________________________

كنز العمال 319:6. نيز نقل كرده اند.

___________________________________

درباره ى حديث «سد الابواب»، به مصادر زير مراجعه شود:

1- غايه المرام، فضل فى فضائل باب 99 و 100، ص 247- 639.

2- الغدير ج 3 ص 215- 202، علامه امينى در اينجا، به حديثى جعلى تحت عنوان «حديث الخله والخوخه» اشاره مى كند، كه دشمنان، در مقابله با حديث سدالابواب وضع كرده اند.

3- فضائل الخمسه ج 2 ص 176- 167.

4- دلائل الصدق ج 2 ص 413- 402.

5- فاطمه الزهراء عليهاالسلام، ص 68- 62.

6- احقاق الحق ج 5 ص 586- 540 و ج 16 ص 375- 332.

7- علامه ى مجلسى رضوان الله عليه- در بحار الانوار، ج 39، ص 35- 19، باب 72 را به اين مبحث اختصاص داده، و روايات چندى در اين باره آورده اند، و در خاتمه ى مبحث، به عنوان نتيجه گيرى فرموده اند:

اين خبر از متواترات است... و دلالت بر فضليت بزرگ و منقبت عظيمى دارد، كه مستلزم امامت و خلافت و عصمت و طهارت است. و از اين رو حضرت اميرالمؤمنين- عليه السلام- خود، در مقابل صحابه، بدان احتجاج فرمودند. و چه فضيلتى روشن تر است از باز نمودن در خانه ى حضرتش به مسجد، پس از آنكه (در خانه ى تمام صحابه، حتى) حمزه سيدالشهداء- با وجود بزرگى سن و فضيلت فراوان و سبقت او در اسلام- بسته شد؟

و چه فضيلتى بالاتر از اين، كه به حضرتش اجازه داده شد در هر حال- حتى در حال جنابت- از مسجد بگذرد، در حالى كه براى هيچ كس ديگرى چنين اجازه اى صادر نشد؟

و چنين تجويزى، جز براى بيان شايستگى آن حضرت براى رياست عظمى و خلافت كبرى،مى تواند بود؟» مراجعه شود به: بحار الانوار، جلد 39، ص 35- 34- مترجم.

توسل پيامبران به حضرت فاطمه

توسل پيامبران به حضرت فاطمه


از فضايل شفيعه ى روز جزا، آنكه پيامبران الهى (على نبينا و آله و عليهم السلام) در شدائد و گرفتاريها به خاندان رسالت و خمسه ى طيبه (عليهم السلام) كه اصحاب كسا و آل عبا هستند توسل مى جستند.

از جمله ى ايشان آدم آبوالبشر است كه به آنان توسل جست. سيوطى در تفسير «الدرالمنثور» در تفسير آيه ى شريفه ى «فتلقى آدم من ربه كلمات فتاب عليه»

___________________________________

سوره ى بقره، آيه 37.: «آدم از پروردگارش كلماتى را فرا گرفت و خدا (به واسطه ى آنها) توبه اش را پذيرفت»، گويد: «نجار از ابن عباس روايت نموده كه گفت: «از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) پرسيدم: اين چه كلماتى بود كه آدم از پروردگارش فرا گرفت و خدا توبه ى او را پذيرفت؟ فرمود: او از خدا درخواست كرد كه به حق محمد و على و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام) توبه اش را بپذيرد، و خدا توبه اش را پذيرفت و نظر عنايت خود را متوجه او ساخت.»

___________________________________

در اين موضوع، مراجعه شود به:

1- الغدير 7 ص 305- 299.

2- دلائل الصدق ج 2 ص 139- 136.

3- فاطمه الزهراء عليهاالسلام ص 25- 20

4- احقاق الحق ج 3 ص 80- 76، ج 9 ص 106- 102، ج 14 ص 148.

5- غايه المرام مقصد دوم، باب 107 و 108، ص 394- 393.

6- فروع هدايت، مرحوم سيد على بهبهانى، ترجمه على دوانى، آيه 12، ص 173- 170.

7- مرحوم علامه مجلسى- اعلى الله مقامه الشريف- اخبار فراوانى به اين مضمون، در بحار الانوار، در ضمن ابواب احوال انبياء عظام على نبينا و آله و عليهم السلام آورده اند؛ و علاوه بر آن در جلد 26، ص 334- 319 (باب ان دعاء الانبياء استجيب بالتوسل بهم والاستشفاع بهم صلوات الله عليهم اجمعين)، چند حديث روايت كرده اند.

- علاوه بر اين اگر روايات متواترى را در نظر بگيريم كه بيان مى كنند كه ائمه ى معصومين- عليهم السلام- از جمع پيامبران، بجز حضرت محمد بن عبدالله- على نبينا و آله و عليهم السلام- افضل هستند؛ و انبياى اولى العزم، به سبب حب ائمه اطهار، «اولى العزم» نام گرفتند؛ خواهيم يافت كه توسل انبياء به ائمه عليهم السلام، امرى عادى است و بايد چنين باشد.

موضوع افضليت ائمه بر انبياء- بجز پيامبر ما- (صلوات الله عليهم اجمعين)، از دير باز مورد توجه علماى شيعه بوده، و كتب فراوانى در اين زمينه نوشته اند، از جمله رساله ى شيخ ثقه «كراجكى» (قرن پنجم) و علامه «سيد هاشم بحرانى» (قرن دوازدهم) در اين زمينه.

در مورد روايات تفضيل ائمه بر انبيا- عليهم السلام- مراجعه شود به: بحار الانوار، ج 26، ص 319- 267.

در كتاب الذريعه ج 17 ص 285، كتاب «كحل الناظرين فى تفضيل الزهراء على الانبياء والمرسلين» از تاليفات محمد بن حسنعلى الجنفورى (قرن چهاردهم) ذكر شده است.

آيه مودّت

آيه مودّت


از فضايل نمايان صديقه ى اطهر (سلام الله عليها)، آنكه آيه مودّت، در شان او (و ديگر اصحاب كسا) نازل شده است.

«قل لا اسالكم عليه اجرا الا الموده فى القربى»:

___________________________________

سوره ى شورى، آيه ى 23.

«بگو: از شما در برابر رسالت خود، پاداشى نمى خواهم، جز دوستى با نزديكانم.»

اقرباى هر شخص، منسوبين او هستند. «قربى» در اصل مصدر است، مانند زلفى بشرى؛ و آن به معناى قرابت است. معنى آيه آن است كه از شما براى ابلاغ رسالتم پاداشى نمى خواهم، جز آنكه اقربايم را دوست بداريد. و تقدير آن چنين است: جز مودّت و دوستى ثابت و نهفته در آنان. در اينجا خداى تبارك تعالى، پيامبرش (صلى الله عليه و آله) را بشارت مى دهد كه بر امت، دوستى خاندانش را، كه منسوبين و نزديكان او هستند، واجب سازد، زيرا كه آنان نزد خدا ارج و قرب بسيار دارند.

محبّ الدين احمد بن عبدالله طبرى در ذيل آيه، حديثى نقل مى كند كه: «به رسول خدا (صلى الله عليه و آله) عرضه داشتند: اين نزديكان تو كه

دوستيشان بر ما واجب است، كيستند؟ فرمود: على و فاطمه و پسرانشان (عليهم السلام).»

___________________________________

ذخائر العقبى /25.

اين حديث را احمد بن حنبل نيز، در مناقب اهل بيت (عليهم السلام) ياد كرده است.

همچنين طبرى در «ذخائر العقبى»، از پيامبر (صلى الله عليه و آله) نقل كرده است: كه فرمود «بدرستى كه خداوند اجر مرا بر شما چنين قرار داده كه خاندانم را دوست بداريد و من در فرداى قيامت از آنها از شما مى پرسم.»

اين حديث را ملاّ در سيره ى خود نقل نموده است.

تفسير آيه، چنين مى باشد: اى محمد (صلى الله عليه و آله)، به قومت بگو: من از شما، بر هدايت شما و ابلاغ رسالتم اجرى- يعنى مالى- نمى طلبم جز دوستى با خاندانم. سپس خداى تعالى در آيه مى فرمايد: «و من يقترف حسنه نزد له فيها حسنا ان الله غفور شكور»: «و هر كه كار نيكو انجام دهد، ما بر نيكى آن مى افزاييم، بدرستى كه خدا بسيار آمرزنده و سپاسگزار است.» و كار نيك در اين آيه، مودّت و دوستى اهل بيت (عليهم السلام) است.

حاكم، در تفسير آيه مودّت، به نقل از «مجمع البيان» بطور مستند از ابوامامه ى باهلى نقل مى كند كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: «خداى تعالى، پيامبران را از شجره هاى گوناگونى آفريد، و من و على (عليه السلام) را از شجره اى واحد. پس من تنه ى آن شجره و درختم، على شاخه ى آن، فاطمه شكوفه ى آن حسن و حسين (عليهم السلام) ميوه هاى آن و شيعيان ما برگهاى آن مى باشند. پس هر كه به شاخه اى از شاخه هاى آن درآويزد، نجات مى يابد؛ و هر كه از آن روى برتافت، هلاك مى شود. اگر

بنده اى، هزار سال خدا را عبادت كند، سپس هزار سال و هزار سال و هزار سال و هزار سال ديگر به عبادت او بپردازد تا آنجا كه چون مشك پوسيده شود، امّا ما را دوست نداشته باشد، خداوند او را به رو در آتش جهنّم مى افكند. خداوند مى فرمايد: بگو من از شما اجرى بر رسالتم نمى خواهم، مگر دوستى با نزديكانم.»

___________________________________

شواهد التنزيل، ج 2 ص 142- 140، حديث 837؛ مجمع البيان شيخ طبرسى ج 9، ص 29.

همچنين محب طبرى، از صحيح بخارى و ترمذى نقل مى كند كه به اسنادشان از طاووس روايت مى نمايند كه او از ابن عباس پرسيد كه «قُربى» در آيه مودّت چه كسانى اند؟ سعيد بن جبير گفت: آنان آل محمد (صلى الله عليه و آله) هستند

___________________________________

ذخائر العقبى /25.

پس ثابت گشت كه دوستى خاندان رسالت، واجب است؛ چه استثناء متصل باشد، كه معنى آن چنانكه گذشت، چنين مى شود: بر ابلاغ رسالتم، اجرى جز دوستى با نزديكانم نمى خواهم؛ و چه استثناء منقطع باشد، يعنى: هرگز براى ابلاغ رسالتم، اجرى از شما نمى طلبم، اما از شما مى خواهم كه اقربايم را دوست بداريد. شاعر در اين باره گويد:






انا مولى لخمسه اُنزلت فيهم السور اهل طه و هل اتى والحاميم والزمر

يعنى: من غلام پنج تن آل عبا (عليهم السلام) هستم، كه درباره ى آنها سوره هاى طه، هل اتى (انسان)، حم (شورى) و زمر نازل شده است.

___________________________________

درباره ى آيه ى مودّت ذى القربى، مراجعه شود به:

1- بحارالانوار، ج 23 باب 13، ص 253- 228.

2- غايه المرام، مقصد دوم، باب 5 و 6، 310- 306.

3- الغدير ج 2 ص 311- 306 و ج 3 ص 173- 171.

4- فضائل الخمسه ج 1 ص 311- 306.

5- دلائل الصدق ج 2 ص 127- 119.

6- الكلمه الغراء فى تفضيل الزهراء صلوات الله عليها، ص 37- 25.

7- فاطمه الزهراء عليهاالسلام، ص 31- 25.

8- احقاق الحق ج 3 ص 23- 2، ج 3 ص 531، ج 14 ص 115- 106، و ج 18 ص 338- 336.

9- فروغ هدايت، مرحوم سيد على بهبهانى، آيه ى 17، ص 212- 205.

10- تفسير آيه الموده فى ذوى القربى، تأليف: شهاب الدين خفاجى مصرى، مؤلف «ريحانه الالباء» (979- 1069)، از علماى اهل سنت. نسخه اى از اين رساله در كتابخانه آقاى سيد عبدالعزيز طباطبائى در قم موجود است. (تراثنا، سال اول، شماره 3 ص 39- 38).

برخى از دانشمندان اهل سنت كتب خود را بر اساس اين آيه نام نهاده اند. از جمله ينابيع الموده تأليف شيخ سليمان قندوزى، و موده القربى تأليف مير سيد على همدانى.

.

اختصاص يافتن فدك به آن حضرت به وحى الهى

اختصاص يافتن فدك به آن حضرت به وحى الهى


آيه ى زير درباره ى صديقه كبرى (سلام الله عليها) نزول يافت:

«و آت ذالقربى حقه»

___________________________________

سوره اسراء، آيه 26.: «و حق فرد نزديك به خود را ادا كن.»

متقى هندى از ابن نجّار، و حاكم در تاريخ خود از ابوسعيد نقل كرده اند كه گفت: «چون آيه ى (و آت ذالقربى حقه) نازل شد، پيامبر (صلى الله عليه و آله) به دخت اطهرش فرمود: اى فاطمه! فدك از آن تو است.»

___________________________________

كنزالعّمال 158:2.

سيوطى در تفسير «الدر المنثور» در ذيل آيه ى ياد شده مى گويد: بزّاز، ابويعلى، ابن ابى حاتم و ابن مردويه، از ابوسعيد خدرى نقل مى كنند كه گفت: «چون آيه ى (و آت ذالقربى حقه) نزول يافت، رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فاطمه (عليهاالسلام) را طلبيد و فدك را به او عطا نمود.»

همچنين سيوطى گويد كه ابن مردويه، از ابن عباس، شبيه خبر گذشته را نقل كرده است

___________________________________

الدر المنثور، ج 4، ص 177

جلاالدين عبدالرحمن بن ابى بكر سيوطى در كتاب ديگر خود

- لباب النقول- در ذيل آيه ى شريفه ى ياد شده گويد: طبرانى و ديگران از ابوسعيد خدرى نقل مى نمايند كه: «چون آيه (و آت ذالقربى حقه) فرود آمد، پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) فاطمه (سلام الله عليها) را طلبيد و فدك را ملك او ساخت.»

___________________________________

لباب النقول فى اسباب النزول 3:2 درحاشيه ى تفسير جلالين، چاپ سال 1317 مطبعه ى شرقيه.

فدك، قريه اى در نزديكى مدينه بود كه در اختيار يهوديان بود. در سال هفتم هجرى، اهل آنجا، خود را بدون جنگ، تسليم رسول خدا (صلى الله عليه و آله) نمودند. بنابراين، با توجه به آنكه براى تصرف آن، از نيروهاى رزمى مسلمين استفاده نشد آن ملك، بطور خالص متعلّق به حضرت پيغمبر- صلى الله عليه و آله و سلم- مى باشد.

آن بزرگوار، پس از در اختيار گرفتن فدك، آن را به دخت اطهرش فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) بخشيد. و خود نيز با دست مباركش در آن يازده نهال غرس نمود.

طبرى در حوادث سال هفتم هجرى گويد: «رسول خدا (صلى الله عليه و آله) دژهاى وطيس و سلالم خيبريان را محاصره نمود. چون كار بر آنان تنگ شد و يقين به نابودى خود كردند، از حضرتش خواستند كه آنان را اسير خود سازد، و خونشان را محفوظ دارد. رسول خدا چنين نمود و تمام اموال قلعه ها شق نطّاء، كتيبه و ديگر دژها- جز ذينك الحصن- به دست آن حضرت افتاد. چون اهالى فدك بر اين موضوع آگاه شدند، نزد حضرت پيغمبر پيام فرستادند كه آنان را نيز اسير سازد و خونشان را محفوظ دارد و دارائيشان را مالك شود... چون بر اهل خيبر چيره گشت، آنان از حضرتش خواستند كه با آنان مصالحه نموده، و نصف اموالشان را در اختيار خود گيرد و نصف ديگر را به آنان ببخشد. اهالى فدك نيز چنين درخواستى نمودند، كه در هر دو مورد با پذيرش رسول خدا مواجه شدند. از

اين لحاظ، خيبر غنيمت مسلمين است؛ و فدك، خالص از آن پيغمبر اكرم است، زيرا كه بر آن حمله ى نظامى صورت نگرفته است.»

___________________________________

تاريخ طبرى 95:3.

طبرى، در روايتى ديگر مانند مطلب سابق را نقل كرده است.

___________________________________

تاريخ طبرى 97:3. ابن اثير نيز، همانند اين دو خبر را حكايت مى نمايد.

___________________________________

الكامل 106:2 و 107.

با توجه به سخنان گذشته، مشخص شد كه فدك، ملك خاص حضرت ختمى مرتبت (صلى الله عليه و آله) بوده است. از همين رو، چون آيه ى «وآت ذالقربى حقه» نازل شد، پيامبر آن را به دخترش صديقه ى طاهره بخشيد.

واقدى نقل مى كند كه چون رسول خدا (صلى الله عليه و آله) خيبر را فتح نمود، يكى از قريه هاى يهوديان را به (تفصيلى كه گذشت) از آن خود ساخت. جبرئيل اين آيه را نازل كرد: «وآت ذالقربى حقه». حضرت فرمود: «ذالقربى» كيست و حق او چه مى باشد؟ جبرئيل گفت: او فاطمه (سلام الله عليها) است، فدك و زمينهاى مزروعى آن را در اختيار او قرار بده. پس آن بانو، از محصولات زراعى آنها بهره مى جست، تا پدر بزرگوارش رحلت فرمود.

___________________________________

دراين موضوع مراجعه شود به:

1- شوهد التنزيل، ج 1، ص 341- 338.

2- غايه المرام، مقصد دوم، باب 17 و 18، ص 324- 323.

3- الغدير ج 7 ص 197- 191، و ج 8 ص 238- 236.

4- احقاق الحق ج 19 ص 119.

5- فضائل الخمسه ج 3 ص 168.

همچنين به مصادرى كه در فصل سوم و چهارم از بخش سوم (جريان فدك و خطبه ى صديقه ى كبرى عليهاالسلام) معرفى مى شود، مراجعه نمائيد.

رزق و روزى آسمانى

رزق و روزى آسمانى


ديگر از فضايل زهراى مرضيه (عليهاالسلام)، اين آيه ى كريمه است كه در شأن حضرتش وارد شده است:

«كلما دخل عليها زكريا المحراب وجد عندها رزقا قال يا مريم آنى لك هذا قالت هو من عندالله ان الله يرزق من يشاء بغير حساب»:

___________________________________

سوره ى آل عمران، آيه ى 37.

«هر زمان كه زكريا بر مريم وارد مى شد، نزد او روزى و طعامى مى يافت. مى گفت:

اى مريم اين از كجا براى تو آمده؟ پاسخ مى داد: آن از جانب خداست، بدرستى كه خداوند هر كه را بخواهد، بدون حساب روزى مى دهد.»

ثعلبى

___________________________________

/قصص الانبياء /513. زمخشرى در كشاف و سيوطى در «الدر المنثور»

___________________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 20. در ذيل آيه ى ياد شده، به نقل از (مسند) ابويعلى، بطور مسند، از جابر بن عبدالله انصارى نقل كرده اند كه گفت (عبارت ثعلبى): «رسول خدا (صلى الله عليه و آله) چند

روزى را گذراند و به طعامى دسترسى نيافت. تا آنجا كه امر بر او مشكل شد و در خانه ى همسرانش گرديد، و نزد آنها هم به چيزى برخورد نكرد. پس به خانه ى فاطمه (عليهاالسلام) آمد، و به او فرمود: دخترم من گرسنه ام، طعامى دارى بخورم. گفت: جانم بفدايت، بخدا قسم نه، چون پدر بزرگوارش از خانه ى او خارج شد، خادمه ى آن حضرت آمد، و دو قرص نان و پاره اى گوشت، خدمت حضرت زهرا (سلام الله عليها) آورد. بانو، آن را از او گرفت و در ظرف نهاد و آن را با پارچه اى پوشاند. به خود گفت: رسول خدا (صلى الله عليه و آله) را بر جان خود و خانواده ام برمى گزينم- و اين در حالى بود كه همه ى آنان نيازمند طعامى براى رفع گرسنگى بودند- پس حسن و حسين (عليهماالسلام) را به سوى جدشان فرستاد، و آن حضرت بازگشت. فاطمه (سلام الله عليها) گفت: پدر و مادرم فدايت اى رسول خدا خداوند چيزى به ما عطا نمود، و من آن را براى شما ذخيره كردم. فرمود: آن را بياور. آن را آورد، و پارچه را از روى ظرف برداشت. ناگهان مشاهده نمود كه لبريز از نان و گوشت است. فاطمه با مشاهده ى آن مبهوت گشت، و دانست كه آن، بركتى از جانب خداوند است. پس خدا را شكر گزارد، و بر پيامبرش درود فرستاد.

حضرت رسول (صلى الله عليه و آله) فرمود دخترم! اين از كجا براى تو رسيد؟

گفت: اين از جانب خداست، بدرستى كه خدا به هر كه بخواهد، بدون حساب روزى مى دهد. پس آن حضرت خدا را سپاس نمود. و فرمود: خدا را شكر كه تو را همانند سرور زنان بنى اسرائيل قرار داد؛ زيرا او هم، چون خدا رزقى نصيبش مى ساخت، مى گفتند: اين از كجاست! مى گفت: از جانب خدا؛ بدرستى كه خدا، به هر كه بخواهد، بدون حساب روزى مى دهد.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در پى على (عليه السلام) فرستاد، و او

/ 55