نامها و لقبها و كنيه هاى فاطمه ى زهرا - مجموعه مقالات الزهراء (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجموعه مقالات الزهراء (س) - نسخه متنی

سید عبدالرزاق کمونه حسینی، علی اکبر نهاوندی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


مى باشند.

___________________________________

درباره ى اين حديث- كه به «حديث النور» مشهور است- به مصادر زير مراجعه شود:

1- احقاق الحق ج 3 ص 296- 294 و ج 5 ص 254- 242 و ج 14 ص 269- 268 و ج 16 ص 119- 105.

2- شواهد التنزيل ج 1 ص 415- 414.

3- غايه المرام، مقصد دوم، باب 77 و 78، ص 376- 375.

4- فضائل الخمسه ج 1 ص 335.

5- دلائل الصدق ج 2 ص 214- 212.

6- عبقات الانور مجلد حديث النور.

7- تفاسير ذيل آيه 54 سوره ى فرقان.

8- فاطمه الزهراء مرحوم علامه امينى، ص 89- 85.

نامها و لقبها و كنيه هاى فاطمه ى زهرا

نامها و لقبها و كنيه هاى فاطمه ى زهرا


شيخ ابوعلى فتال نيشابورى در «روضه الواعظين» و شيخ صدوق در كتاب «امالى»، از يونس بن طيبان نقل نموده اند، كه امام صادق عليه السلام فرمود:

بدرستى كه فاطمه (سلام الله عليها) نُه اسم نزد خداى عزوجل دارد: فاطمه، صديقه، مباركه، طاهره زكيه (پيراسته شده)، راضيه (خرسند از خداوند)، مرضيه (مورد پسند خدا)، محدثه (هم صحبت با فرشتگان) و زهراء (نور عالم تاب).

سپس حضرت فومود مى دانى تفسير فاطمه چيست؟

گفتم: اى سرور من، شما مرا به آن آگاه سازيد.

به علت آنكه مفطوم (بريده شده) از شر است.

سپس فرمود:

اگر اميرالمومنين (عليه السلام) همسر او نمى گشت، تا روز قيامت بر پهنه ى زمين همتايى براى او يافت نمى شد، از آدم گرفته تا غير او.

___________________________________

امالى صدوق مجلسى 86 ص 474 حديث 18؛ علل الشرايع ج 1 ص 178 حديث 3؛ خصال ص 414 حديث 3؛ دلائل الامام طبرى ص 10 بحارالانوار ج 43 ص 10 حديث 1؛ عوالم العلوم والمعارف ج 11 ص 23 حديث 1؛ روضه الواعظين ج 1 ص 148.

فاطمه

فاطمه


ابن حجر، به نقل از ديلمى، مرفوعا (از حضرت رسول صلى الله عليه و آله) روايت نموده كه فرمود: «خداوند، دخترم را به اين لحاظ، فاطمه ناميد، كه پيوند او و دوستانش را از آتش دوزخ قطع ساخت.»

___________________________________

الصواعق المحرقه /91.

نسائى نيز، اين حديث را بنابر نقل «ابن حجر» ذكر كرده است.

___________________________________

الصواعق المحرقه /96.

اين حديث را متقى هندى نيز ياد نموده و گويد: آن را ديلمى، از ابوهريره، از پيامبر (صلى الله عليه و آله) روايت نموده است.

___________________________________

كنزالعمال 219:6.

محب الدين طبرى از على (عليه السلام) روايت نموده كه فرمود: «رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به فاطمه (عليهاالسلام) فرمود: اى فاطمه، مى دانى چرا فاطمه نام گرفتى؟

على (عليه السلام) اظهار داشت: اى رسول خدا چرا چنين ناميده شد؟ فرمود: بدرستى كه خداى عزيز و بلند پايه، او و ذريه اش را در روز قيامت مفطوم (بريده و گسسته) از آتش خواهد ساخت.»

___________________________________

ذخائرالعقبى /26.

اين روايت را حافظ (دمشقى اخراج نموده، و امام على بن موسى الرضا (عليه السلام) در مسند خود روايت كرده اند.

ابن دريد گويد: «فاطمه از فطم مشتق است، كه به معناى قطع و گسستن است. چنانچه گويند: فطم الصبى، يعنى شير را از او بريدند.»

___________________________________

الاشتقاق /33.

صاحب كتاب «معالم الزلفى»، روايتى از ابن بابويه آورده است، كه

بطور مسند از امام رضا از پدرانشان از حضرت على (عليهم السلام) نقل نموده كه فرمود: «رسول خدا فرمود: دخترم به اين علت فاطمه ناميده شد، كه خداى، او را و هر كه او را دوست بدارد، پيوندشان را از آتش دوزخ خواهد گسست.»

در روايت ديگر: «به اين علت كه شيعيانش از آتش به دور هستند.» طبرى در «دلائل الامامه»

___________________________________

دلائل الامامه طبرى شيعى 54. از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) نقل نموده كه فرموده «... زيرا او و شيعيان و ذريه اش بريده و دور از آتش دوزخند.»

___________________________________

درباره ى وجه تسميه ى حضرتش به «فاطمه» رجوع شود به:

1- عوالم والعلوم والمعارف، 11، ص 30- 24.

2- فضائل الخمسه ج 3 ص 156- 155.

3- احقاق الحق ج 19 ص 10- 7.

4- فاطمه الزهراء- (عليهاالسلام)- تاليف علامه امينى ص 80- 79.

صديقه

صديقه


اما سبب ناميدن آن حضرت به «صديقه»، آن است كه راستگو و مورد تصديق خداوند بود، و زبانش جز به راستى نگشت.

حاكم نيشابورى و ابن عبدالبر، به سند خود نقل نموده اند كه چون فاطمه (عليهاالسلام) ياد مى شد، عايشه مى گفت: «هيچ كس را راستگوتر از او، غير از پدرش نديدم.»

___________________________________

مستدرك الصحيحين 168:3. الاستيعاب 2 /751.- اين حديث طبق موازين مسلم صحيح مى باشد.

همچنين در وجه ى تسميه ى آن بانوى يگانه به صديقه، از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه فرمود: «او صديقه ى كبرى است، كه قرون گذشته بر پايه ى معرفت او گذشته است.»

شيخ طوسى در كتاب «امالى»

___________________________________

بحارالانوار ج 43 ص 105 حديث 19 به نقل از امالى شيخ طوسى. خود، بطور مسند از امام جعفر صادق (عليه السلام) نقل نموده كه فرمود: «بدرستى كه خداوند، يك چهارم دنيا را مهر او قرار داد؛ و از اين رو، ربع آن متعلق به اوست. همچنين بهشت و دوزخ را، به عنوان مهر او تعيين كرد؛ پس او دشمنانش را وارد دوزخ ساخته، و دوستانش را وارد بهشت مى سازد. او صديقه ى كبرى است كه قرون گذشته بر معرفت او گذشته است.»

___________________________________

درباره تسميه ى حضرتش به «صديقه»، مراجعه شود به: الغدير، ج 7، ص 312.

مرحوم حاج ملاعلى واعظ خيابانى در كتاب «علماء معاصرين» ص 366- 364 به نقل از كتاب «الخصائص الفاطميه» مرحوم حاج ملا باقر واعظ تهرانى، در اين باره لقب «صديقه» مى نويسد:

«بدانكه اين لقب شريف معظمى است كه خداوند سبحان در قرآن، مريم- عليهاالسلام- را بدان خوانده و ستوده، چنانكه فرموده: «و امه صديقه كانا ياكلان الاطعام» (سوره ى مائده، آيه 75).

و حضرت رسول- صلى الله عليه و آله- فاطمه ى طاهره را «صديقه ى كبرى» خواند، چنانكه بعد از ذكر مهريه ى آن مخدره فرمود: «وهى صديقه الكبرى و على معرفتها دارت القرون الاولى».

و صديق از ابنيه ى مبالغه است. و هو دائم الصدق، يعنى كسى كه بسيار راست مى گويد. و بديهى است اين مقام، كه راستى و درستى در قول و فعل است، در تلو مرتبه و مقام پيغمبرى است. و منه قوله تعالى: «و من يطع الله و رسوله فاولئك مع الذين انعم الله عليهم من النبيين والصديقين والشهداء والصالحين و حسن اولئك رفيقا» (سوره نساء، آيه 69) و باز فرمود: «والذين آمنو بالله و رسوله اولئك هم الصديقون» (سوره حديد. آيه 19) و حضرت رسول- صلى الله عليه و آله- در حق جناب سيدالاوصياء- عليه السلام- فرمود: «هذا خير الاولين و خير الاخرين من اهل السموات و اهل الارضين و هذا سيد الصديقين و سيد الوصيين».

و در غسل حضرت فاطمه- عليهاالسلام- وارد است كه حضرت اميرالمومنين- عليه السلام- فرمود: «والصديقه لا يغسلها الا صديق». به عبارت اخرى، غسل دادن صديقين، شرفى است كه كسى به سعادت اين شرف، مشرف نمى شود مگر آنكه صديق باشد.

و در مورد حديث نبوى كه فرمود: «على معرفتها دارت القرون الاولى»:

بدانكه «قرن» هشتاد سال يا هفتاد سال، يا اهل زمانى هستند كه در آن پيغمبرى مبعوث مى شود، يا غالب عمر مردم. و در حديث است: «اولوالعزم من الرسل ساده المرسلين والنبيين عليهم دارت الرحى» يعنى پيغمبران اولوالعزم، آقايان پيغمبران ديگرند، و آسمانها و زمين با آنها مى گردند و دور مى زنند. و دوران زمين و آسمان، به وجود اين چند نفر از پيغمبران، اشاره ى صريحه است بر عظمت شأن و مطاعيت ايشان بر تمام املاك و سكان كره خاك، بدون استثناء احدى.

بناء على ذلك، از حديث شريف نبوى- صلى الله عليه و آله- معلوم مى شود تمام انبياء و مرسلين، امتهاى خودشان را امر به معرفت و شناسائى حضرت صديقه ى كبرى- عليهاالسلام- كردند، و آنها را در عرفان مقامات فاطميه مكلف نمودند، يعنى احكام شرعيه و تكاليف موظفه هر امتى را منوط به معرفت آن قطب فلك جاه عصمت، قرار داده بودند، كه اگر اهل هر زمانى و قرنى، معرفت به حقيقت عصمت آن ذات مقدس نداشتند، با اداء تمام امور واجبه، عملشان غير مقبول، بلكه هباء منثور بود پس چگونه اين شريعت، بر معرفت و محبت وى دور نزند؟

هى عند الاله اعظم خلقا- و بها دار فى القرون رحاها.

@

مباركه

مباركه


علت تسميه ى آن حضرت به مباركه، آن است كه خداوند تبارك و تعالى، در نسل او بركت قرار داده؛ كه اين كنايه از بسيارى ذرارى و فرزندان سيده ى زنان عالم مى باشد.

خداوند مى فرمايد: «انا اعطيناك الكوثر»: «ما به تو كوثر داديم»

___________________________________

سوره ى كوثر، آيه 1.، يعنى خير بسيار از جانب فاطمه (عليهاالسلام). اين خطاب خداوند به رسول خداست. و آن در هنگامى بود كه عاص بن وائل، آن حضرت را ديد، كه از مسجد خارج مى شدند. پس با آن حضرت برخورد كرد و با همديگر سخن گفتند. بعد از آن، عاص داخل مسجد شد، گروهى از قريش كه در مسجد نشسته بودند، از او پرسيدند: با كه سخن مى گفتى؟ گفت: با آن «ابتر» پى بريده)؛ و مقصودش مقطوع النسل بودن آن حضرت بود.

___________________________________

بنابر عقيده ى اعراب جاهلى، كه نسل انسان، جز از سوى اولاد ذكور (پسران) به وجود نمى آيد، كه در همين سوره و موارد ديگر، خداى تعالى، اين گفته ى آنانرا پاسخ داد- مترجم. پس، اين سوره بر پيامبر اكرم (صلى الله عليه و سلم) نازل شد. از اينرو، نسل

نبى اعظم از دخترش فاطمه مى باشد؛ چنانچه فرمود: «نسل هر پيامبرى از پشت او مى باشد و نسل و خاندان من از دخترم فاطمه (سلام الله عليها). خداى تعالى در نسل او تا روز قيامت بركت قرار داده است.» و لذا هيچ يك از افراد بشر به سان اميرالمؤمنين و فاطمه (عليهماالسلام) چنين نسل فرخنده و پر بركتى نداشته اند؛ تا آنجا كه شرق و غرب عالم از كثرت آنان پر شده است.

طاهره

طاهره


سبب تسميه ى آن بانوى مطهر به طاهره، آن بود كه خداوند، وى را از هر پليدى و ناپاكى پيراسته ساخته است؛ كما اينكه آيه ى تطهير

___________________________________

سوره احزاب، آيه ى 33.- كه به آن اشاره خواهد رفت- در شأن او و پدرش و همسر و فرزندانش مى باشد.

___________________________________

در مورد وجه تسميه خضرت به اين لقب، به مطالبى كه ذيل القاب «فاطمه و بتول» و نيز به آنچه تحت عنوان «حديث سد الابواب» خواهد آمد، نيز مراجعه كنيد. همچنين به كتاب «فاطمه الزهراء» عليهاالسلام ص 67- 65، و عوالم العلوم ج 11 ص 35 مراجعه شود.

زكيه

زكيه


از اين لحاظ، وى را زكيه گفته اند، كه هر پيرايه و كژى (درخوى و اخلاق و كردار) تهذيب و تزكيه شده است. و شاهد بر اين، آيه ى تطهير مى باشد.

راضيه

راضيه


راضيه ناميده شد، زيرا به داده هاى خداوند راضى و خوشنود بود.

مرضيه

مرضيه


مرضيه اش گفتند، زيرا خداى تعالى پاداش بلايا و مصائب وارده بر او در دنيا را به حضرتش مرحمت فرمود. و بهتر آن است كه گفته شود: خداى متعال و پيامبرش، از او راضى و خشنود بودند.

محدثه

محدثه


اما سبب تسميه ى آن حضرت به محدثه، آن بود كه از گذشته و آينده- تا روز قيامت- حديث مى گفت و خبر مى داد. ملائكه با او حديث و سخن مى گفتند، و حضرت فاطمه، آنها را بر اميرالمؤمنين (عليهماالسلام) املا مى كرد و آن حضرت مى نوشت.

يا بدان سبب كه در شكم مادر با وى سخن مى گفت و مونس او مى گشت، و لذا محدثه ناميده شد. و حديث امام رضا (عليه السلام) در اين مورد گذشت.

___________________________________

در مورد تسميه ى حضرتش به لقب «محدثه» مراجعه شود به:

1- عوالم العلوم ج 11 ص 37- 36.

2- فاطمه الزهراء عليهاالسلام، ص 73- 68 و 111 و 56- 54.

3- تفاسير ذيل آيه 38 سوره آل عمران (يا مريم، ان الله اصطفاك و طهرك.- الآيه)

4- فصل «روزى آسمانى» در همين كتاب.

نامها و لقبها و كنيه هاى فاطمه ى زهرا

منصوره


حضرت فاطمه (عليهاالسلام) در آسمان منصوره ناميده مى شود. فرات بن ابراهيم كوفى در تفسير خود

___________________________________

سوره ى روم، آيات 4 و 5؛ تفسير فرات كوفى ص 120. از امام صادق (عليه السلام) نقل نموده كه: «جبرئيل به رسول خدا گفت: بدرستى كه فاطمه (عليهاالسلام) در آسمان موسوم به منصوره است، و اين كلام خداى تعالى است كه:

«يومئذ يفرح المومنون بنصر الله»: «درآن روز مومنان به نصر و يارى الهى خوشحال مى شوند» كه مقصود يارى فاطمه عليهاالسلام در روز قيامت نسبت به دوستانش است.»

___________________________________

درمورد تسميه ى حضرتش به «منصوره» مراجعه شود به:

عوالم العلوم والمعارف: ج 11، ص 36- 35.

نامها و لقبها و كنيه هاى فاطمه ى زهرا

زهراء


ابن دريد محمد بن حسن، متوفى سال 321 گويد: «زهره مشتق از زهر (نورانيت و درخشندگى) است. زهرالروض: شكوفه ى بوستان مى باشد. ممكن است اشتقاق زهره از شى ء زاهر و درخشنده باشد.

___________________________________

الاشتقاق /33. در قرآن كريم آمده است: «زهره الحياه الدنيا»: «آن شكوفايى و سرسبزى (ظاهرى) سراى دنياست،»

___________________________________

سوره ى طه، آيه 131. يعنى آنچه كه از آن مى بينند و در شگفت مى شوند.

جابر بن عبدالله، از امام باقر (عليه السلام) نقل مى كند كه فرمود: «خداوند فاطمه (عليهاالسلام) را از اين رو زهرا ناميد، كه خداوند صاحب عزت و جلال، او را از (نور) عظمت خود آفريد. چون نور او جلوه گر شد، آسمانها و زمين از فروغش روشن گشتند. اين نور، چشمان فرشتگان را هم خيره ساخت؛ و آنان به سجده افتادند، و عرضه داشتند: اى خدا و سرور ما اين نور چيست؟ خدا به ايشان وحى نمود: اين نور، از نور من است، كه آن را از عظمت خود آفريدم، و در آسمانم ساكن مى گردانم. او را، از پشت پيامبرى از پيامبرانم بيرون مى آورم، و بر تمامى پيامبران برترش مى سازم.

___________________________________

در روايات ديگر، توضيح داده شده است، كه حضرت فاطمه و حضرت اميرالمؤمنين و ائمه ى يازده گانه از نسل اين بزرگواران، از تمام پيامبران الهى- بجز پيامبر مكرم اسلام- افضل و برتر مى باشند. صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين- مترجم. از

آن نور، امامانى

___________________________________

در متن كتاب، «امه» آمده، اما در تمام مصادر- كه روايت را نقل كرده اند- در اينجا كلمه ى «ائمه» را آورده اند؛ و همين كلمه نيز، مناسب تر به نظر مى رسد- مترجم بيرون مى آورم كه امر مرا بر پا مى دارند و خلقم را به سوى من هدايت مى كنند؛ من آنان را جانشينان خود در زمين قرار مى دهم.»

سپس امام باقر (عليه السلام) فرمود: «بخدا قسم، خداوند تبارك و تعالى، او را به علم، از شير برگرفته؛ و از ناپاكى زنان محفوظش داشته است.»

___________________________________

مصباح الانوار؛ علل الشرايع ج 1 ص 179 حديث 1؛ بحارالانوار ج 43 ص 12 حديث 5؛ عوالم العلوم والمعارف ج 11 ص 31 حديث 2. و

___________________________________

درباره ى تسميه ى حضرتش به «زهراء» مراجعه شود به:

1- احقاف الحق ج 10 ص 244 و ج 19 ص 11- 10.

2- عوالم العلوم والمعارف، ج 11، ص 33- 30.

3- فصل «عبادت و زهد» در همين كتاب.

نامها و لقبها و كنيه هاى فاطمه ى زهرا

بتول


علت تسميه ى آن بانوى مطهر به بتول، آن بود كه هرگز دچار عادت زنان نشد. و اين صفت دختران پيامبران است.

ابن حجر متوفى سال 852، به اسناد خود، از ابن عباس نقل نموده كه گفت: «هيچ گاه فاطمه (سلام الله عليها)، خون حيض و نفاس نديد.»

___________________________________

لسان الميزان 237:3.

خطيب بغدادى، به سند خود از ابن عباس نقل نموده كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: «دخترم فاطمه (عليهاالسلام) بشرى حوريه صفت است، كه دچار حيض نمى شود. او، از اين رو فاطمه ناميده شده، كه خداوند او و دوستانش را از آتش دور ساخته است.»

___________________________________

تاريخ بغداد 331:12.

/ 55