آيه ى ششم: لوكان فيهما آلهة الا الله لفسدتا - مجموعه مقالات الزهراء (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجموعه مقالات الزهراء (س) - نسخه متنی

سید عبدالرزاق کمونه حسینی، علی اکبر نهاوندی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


آيه ى ششم: لوكان فيهما آلهة الا الله لفسدتا

آيه ى ششم: لوكان فيهما آلهة الا الله لفسدتا


در بحار روايت نموده كه روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمان داد به بريدن دست كسى كه دزدى كرده بود. سارق عرض كرد، يا رسول الله، من با اين دست، با تو بيعت نموده ام و اسلام آورده ام، و جناب شما امر مى فرمائيد كه آن را قطع نمايند.

حضرت فرمود: اگر فاطمه عليهاالسلام دزدى كند، امر به قطع دست او مى كنم، حضرت فاطمه عليهاالسلام، از شنيدن اين عبارت محزونه شد. پس جبرئيل نازل شده، و اين آيه آورد كه: «لن اشركت ليحبطن عملك و لتكونن من الخاسرين».

___________________________________

سوره زمر، آيه 65.

پس حضرت رسول صلى الله عليه و آله، از شنيدن اين آيه ملول گرديد، تا آن كه جبرئيل دفعه ى ديگر نازل شد، و اين آيه آورد كه: «لو كان فيهما آلهة الا الله لفسدتا».

___________________________________

سوره ى انبياء آيه 22.

پس رسول خدا تعجب نمود. جبرئيل عرض كرد: يا رسول الله، تعجب مفرما. چون فاطمه از شنيدن آن كلام شما كه به سارق فرموديد، محزونه شد، پس خداوند متعال اين آيات را از جهت موافقت آن مخدره و دلجويى از او نازل فرمود، تا آن كه آن مخدره خشنود گردد.

___________________________________

نورالثقلين ج 4 ص 497 به نقل از مناقب ابن شهر آشوب، كه ايشان نيز خبر را از صحيح دارقطنى (از كتب اهل سنت) نقل كرده اند.

اين ناچيز گويد كه ظاهر اين خبر، خالى از راء

___________________________________

از راء: تحقير، سبك شمردن. به مقامات و شئونات فاطميّه نيست، و با مقامات آن مخدّره ظاهرا منافات دارد. و لذا

بزرگان درصدد توجيه آن برآمده اند. و از جمله كسانى كه آن را توجيه فرموده- بنا بر نقل از مجموعه ى معتبره اى- مرحوم مغفرت لزوم «فاضل اردكانى» است- اعلى الله مقامه الشريف- و ما بيانات توجيهّيه ى ايشان را، در ضمن سه نكته، در مقام ايراد مى نمائيم.

نكته ى اول: آن است كه سبب حزن فاطمه سلام الله عليها شايد اين باشد كه آن مخدّره چنين دانست كه اين كلام (كه) پدر بزرگوارش به آن سارق فرمود، با جلالت شأن و برائت ايشان منافات دارد، و لذا محزونه شد. پس اين آيات نازل شد، تا آن كه بداند آن خاتون كه مقصود از اين نوع كلام، مجرّد مبالغه است، و با طهارت و برائت و عصمت و جلالت ايشان منافات ندارد؛ چه رتبه ى حضرت ختمى مرتبت، بالاتر از آن است كه كسى توهّم شرك درباره ى آن بزرگوار بنمايد، ومع وصف ذالك، مخاطب به اين نوع خطاب گرديد. بلكه جناب اقدس الهى، نسبت به ساحت قدس خود، اين كلام را ادا فرمود؛ و حال آن كه شريك از براى تعالى- جلّت عظمته- بودن، از جمله ممتنعات ذاتّيه است.

نكته ى دوم: آن كه نظر به محبّت رسول صلى الله عليه و آله به جناب بتول عليهاالسلام كه در غايت قصوى و در جه ى عليا بوده، سبب حزن آن مخدّره، شايد اين بوده كه اين كلام، با شفقت و محبّت آن حضرت نسبت به او منافات دارد. شاعر گفته است:






گل بخنديد كه از راست نرنجيم وليك هيچ عاشق سخن سخت به معشوقه نگفت

و ايضا باعث حزن حضرت رسول صلى الله عليه و آله همين بوده و سبب نزول آيات آن باشد، كه چون رسم و عادت دوستان، آن است كه هرگاه مثلا امرى از ايشان صادر شود، دوست ديگر، بلكه خود را با او شريك مى گردانند، تا آن امر را بر او گوارا سازند.




نكته ى سوم:

آن است كه بسيار است كه مى گويند: «اگر آسمان به زمين آيد، يا آن كه زمين به آسمان رود، فلان مطلب مثلا واقع نخواهد شد». چنانچه باريتعالى درباره ى كفّار فرموده:

«ان الذين كفروا باياتنا واستكبروا عنها لا تفتح لهم ابواب السماء و لا يدخلون الجنه حتى يلج الجمل فى سم الخياط»

___________________________________

سوره ى اعراف، آيه 40.

حاصل ترجمه آن كه كفّار داخل بهشت نمى شوند، تا آنكه شتر داخل در سوراخ سوزن گردد.

و بديهى است كه مقصود، وقوع آن نيست؛ بلكه در مثل اين مقامات، هر امرى كه از وقوع دورتر و به امتناع نزديك تر است، مطلوب تر و دلالتش بر اصل مقصود بيشتر است. و از اين قبيل بسيار است، كه تا كسى متهم به فعل نباشد، و آن فعل محتمل الوقوع، بلكه مظنون الصدور از آن كس نباشد، و آثار و علامات آن فعل از او سر نزده باشد، شخص حكيم بليغ به هيچ وجه او را در معرض عتاب درنمى آورد.

چنانچه اگر بزرگى، يكى از خواص خود را مخاطب نموده و بگويد: «اگر فلان خيانت از تو صادر شود، تو را به فلان سياست مى رسانم»؛ همه ى بستگان آن بزرگ، آن شخص را متهم مى سازند، بلكه بسا بعضى از ايشان عازم مى شوند كه لابدّ امرى از او ناشى شده است كه موهّم اين خيانت و موجب اين قسم از مخاطبت شده است. و در اين هنگام، آن شخص را مى رسد كه بگويد: از من چه خيانت و چه امر غلط صادر شده است، كه مخاطب به اين خطاب و معاتبم به اين عتاب فرمودى؟ و چه باعث شده است كه اين توهّم درباره ى من راه يافته است؟

خصوصا اگر انسان بزرگ مثل حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله باشد،

كه كلام او در بلاغت، فوق كلام بشر و تالى كلام خداوند اكبر است. فافهم.

آيه ى هفتم: حافظوا على الصلوات والصلواه الوسطى

آيه ى هفتم: حافظوا على الصلوات والصلواه الوسطى


بدان كه يكى از آيات مؤوّله ى به وجود مقدس فاطميه سلام الله عليها آيه ى مباركه ى «حافظوا على الصلوات والصلوه الوسطى»

___________________________________

سوره بقره، آيه 238. است كه در سوره ى بقره است.

و مفسرين را در تعيين «صلوة وسطى» اختلافى است. چه بعضى گفته اند كه آن نماز بامداد است، يعنى نماز صبح. و علّت توسّطش آن است كه آن نمازى است كه در ميان سواد ليل و بياض نهار به جاى آورده ميشود، و يا آن كه در وسط دو نماز ليلى و دو نماز نهارى واقع است. و برخى گفته اند كه آن را وسطى گفته اند، به جهت آن است كه از هر طرف، او نمازى است كه در او قصر مى كنند.

و بعضى فرموده اند كه مراد از «صلوه وسطى»، نماز ظهر است. و جهت وسطيّت آن، اين است كه آن را در وسط روز به جاى مى آوردند، و يا آن كه او وسط صلوات نهاريّه است.

و بعضى فرموده اند كه مراد از آن، نماز عصر است. و وجه وسطى بودنش، آن است كه دو نماز روز از يك جانب دارد كه در يك قصر است و در ديگرى اتمام، و دو نماز شب از طرف ديگر به هم چنين.

و اكثر علماء اماميّه رضوان اللّه عليهم اجمعين بر اين وجه اند، نظر به اخبار معتبره ى چندى.

و بعضى فرموده اند كه مراد از آن، نماز مغرب است. چه او در حدّ وسط نمازها واقع شده است در طول و قصر، چه آن كه اكثر ركعات نماز و فرايض چهار است، و اقلّ آنها دو است. و نماز مغرب، در عدد ركعات، مابين اقلّ و اكثر واقع شده است. و يا آن كه ميان دو صلوة اخفاتيّه و دو صلوه جهريّه واقع گرديده است.

و بعضى گفته اند كه مراد از آن نماز عشاء است. و وجه وسطى بودنش، آن است كه ميان دو صلوه جهريّه واقع است، كه افتتاح و اختتام عبادات نهاريّه و ليليّه به آنها باشد، يا آن كه واقع است ميان دو نماز كه قصر را در ايشان راهى نيست.

___________________________________

مراجعه شود: بحار الانوار ج 82 ص 302- 277 باب انواع الصلاه والمفروض والمسنون منها، و معنى الصلاه الوسطى، وسائل الشيعه ج 3 ص 15- 14، ابواب اعداد الفرائض باب 5.

نزوع عن القال والقيل و شروع فى بيان التّاويل:

نزوع عن القال والقيل و شروع فى بيان التّاويل:


بدان كه بعضى از اعلام، به لحاظ اخبار وارده ى در تأويل صلوة به اميرالمؤمنين عليه السلام و تاويل صلوات به ائمّه ى طاهرين عليهم السّلام كه از جمله ى آنها روايتى است كه در بحار آن را از كنز نقل فرموده، به اين عبارت:

روى الشيخ ابوجعفر الطوسى رضوان اللّه عليه باسناده الى الفضل بن شاذان عن داود بن كثير، قال: قلت لابى عبدالله عليه السلام: انتم الصلوة فى كتاب الله عزوجل، و انتم الزكوه، وانتم الحج؟

فقال: يا داوود، نحن الصلوه فى كتاب الله عزوجل و نحن الزكوه و نحن الصيّام- الخبر

___________________________________

تأويل الآيات الظاهره، ج 2 ص 19 حديث 2.

چنين فرموده است كه:

مراد از صلوة وسطى، تنزيلا صلوة مغرب است، هم به اعتبار عدد كه نه چهار ركعت است و نه دو ركعت، و هم به اعتبار آن كه ترتيب طبيعى را حاوى است كه دو نماز قبل از آن است و دو نماز بعد از آن.

و تأويلا عبارت است از وجود مقدّس فاطميّه سلام الله عليها، چه آن مخدّره وسطاى اصحاب كساء است، و كسى است كه خداوند امر فرموده است به محافظت بر مودّت آن و قيام به نصرت آن در وقت غروب آفتاب نبوت.

___________________________________

حافظ برسى در مشارق انوار اليقين ص 24 مطالبى در اين زمينه آورده است. مراجعه شود.

اين ناچيز گويد: اگر نصّى وارد شده باشد در تأويل خصوص نماز مغرب به فاطمه، بنابراين كه مراد از صلوة وسطى همان صلوه مغرب باشد، خوب است. والّا پس ممكن است تأويل نمودن هر يك از صلوات يوميّه را به اعتبار اينكه او وسطى باشد به آن وجود مقدّس، به لحاظ تطابق هر يك از آنها بنابر وسطى بودنش، با شأنى از شؤون و حالى از حالات آن مخدّره. فتامّل و استخرج وجه التطابق والتاويل، والله الهادى لعباده الى سواء السبيل.

آيه ى هشتم: انما النجوى من الشيطان

آيه ى هشتم: انما النجوى من الشيطان


بدان كه يكى از آيات متعلّقه ى به صديقه ى كبرى سلام الله عليها آيه ى «انما النجوى من الشيطان ليحزن الذين آمنوا و ليس بضارهم شيئا الا باذن الله و على الله فليتوكل المؤمنون»

___________________________________

سوره ى مجادله، آيه ى 10. است.

چنانچه در تفسير على بن ابراهيم سند را به حضرت صادق عليه السلام مى رساند كه مى فرمايد:

سبب نزول اين آيه ى مباركه، آن است كه فاطمه عليهاالسلام را در خواب نمودار شد كه با رسول خدا و على و حسنين (عليهم السلام) از مدينه بيرون شدند، و ديوارهاى مدينه را در عقب گذاشته، در آن هنگام دو راه پديدار گشت. رسول خدا از جانب راست عبور فرمود و طىّ طريق نمود، تا آن كه به موضعى رسيد كه در آن جا، ميشى كبرى بخريد، يعنى ميشى كه در دو گوش او خال هاى سفيد بود. و امر فرمود تا آن را بكشتند و كباب نمودند و بخوردند. و بعد از خوردن، همگى در آنجا بمردند. پس فاطمه عليهاالسلام ترسان و گريان از خواب بيدار شد، و پدر را آگاهى نفرستاد و خبر نداد.

تا آن كه بامداد، رسول خدا صلى الله عليه و آله بر در سراى آن مخدّره حاضر شد، و فاطمه عليهاالسلام را بر حمارى سوار نمود و فرمان داد تا على و حسن و حسين عليهم السلام از خانه بيرون شدند، و در ملازمت رسول خدا صلى الله عليه و آله بدان سان كه فاطمه عليهاالسلام در خواب ديده بود، از حيطان مدينه درگذشتند و بدان نخل و آب رسيدند. پيغمبر صلى الله عليه و آله ميشى بخريد و بفرمود تا آن را ذبح كردند و كباب نمودند.

چون خواستند بخورند، فاطمه عليهاالسلام به يك سوى شد، و از خوف مرگ آن بزرگوار گريه آغاز نمود. پيغمبر صلى الله عليه و آله او را طلبيده و فرمود: چه آمد تو را اى دخترك من؟ عرض كرد: (آنچه) ديشب در خواب ديدم، امروز بى كم و بيش چنان كردى. اكنون به يك سوى شدم، تا شما را مرده نبينم. پس رسول خدا برخاست و دو ركعت نماز گذاشت و خداى را مناجات نمود.

پس جبرئيل فرود آمد و گفت: اى محمّد، شيطانى است كه او را «دهّار» گويند. اوست كه اين خواب را بر فاطمه عليهاالسلام عرضه داده، و او است كه مى آزارد و غمنده مى كند مؤمنان را در خواب.

و فرمان داد كه آن شيطان در نزد حضرت رسول صلى الله عليه و آله آمد.

حضرت فرمود: تو اين صورت را بر فاطمه عليهاالسلام بنمودى؟ گفت: من بنمودم. پيغمبر صلى الله عليه و آله سه كرّت آب دهان بر او افكند، و سه جاى از اعضاء او را بشكافت. آن گاه جبرئيل عرض كرد: وقتى كه در خواب، چيزى مكروه ديدى، يا يك تن از مؤمنان در خواب چيز مكروهى را ديدند، بايد كه اين كلمات را كه مؤمنان و فرشتگان و پيغمبران به قرائت آن پناهنده به خدا مى شوند، قرائت كنند. و سوره ى حمد و معوذّتين

___________________________________

مراد، دو سوره ى «قل اعوذ برب الفلق» و «قل اعوذ برب الناس» است. و قل هو الله احد را تلاوت كنند، و سه كرّت بر جانب چپ خويش دردمند، ديگر زيان نبينند.

و آن كلمات اين است: «اعوذ بما عاذت به ملائكه الله المقربون و انبياء الله المرسلون و عباده الصالحون من شر ما رايت من روياى»

پس اين آيه ى مباركه «انما النجوى من الشيطان» نازل شد.

___________________________________

تفسير برهان ج 4 ص 304، و بحار الانوار ج 43 ص 90، ج 61 ص 187، ج 76 ص 198. به نقل از تفسير قمى. خلاصه اى از اين خبر نيز در روضه ى كافى، ص 143- 142 حديث 107 نقل شده است.

رفع اشكال و دفع اعضال: بدان كه استاد ما المحدث النورى اعلى الله مقامه و رفع فى الخلد اقدامه بعد از اينكه در كتاب مستطاب «دارالسلام» اين خبر را- كه در شأن نزول آيه است- نقل فرموده، اخبار ديگرى را از عياشى و كلينى و ابن طاووس و سيد مرتضى طاب ثريهم نقل

نموده كه مضامين آنها قريب به مضمون اين خبر است. پس از آن فرموده است كه:

«در اين اخبار، اشكالى است. و آن اين است كه شيطان چگونه متمكن ميشود و راه مى يابد بر اين نفوس مقدسه، و مسلّط بر آنها مى شود، و حال آن كه سلطه ى او بر دوستان و متابعين خود است، نه بر اين بزرگواران كه خوابهاى ايشان در رتبه ى وحى الهى بلكه احيانا خود وحى است درباره ى بعضى از ايشان، و يا آن كه مطلقا نسبت به ايشان وحى است.

پس، از علامه ى مجلسى- رضوان الله عليه- نقل فرموده كه در رفع اين اشكال چنين فرموده است كه: بودن منامات ايشان- كه مشابه با وحى است- شيطانى، اگر چه بعيد است، لكن به اعتبار عدم بقاء شبهه و زوال به سرعت و ترتّب معجزه از جناب رسول صلى الله عليه و آله و منفعت مستمرّه اى كه به بركت آن، مردمان در مندوحه واقع مى شوند. استبعاد كم مى شود. و اين حديث هم- علاوه بر اين فوايد- مشهور و متكرّر در اصول است، والله يعلم. انتهى.

___________________________________

بيان علامه مجلسى در بحار الانوار ج 61 ص 188 باب حقيقه الرويا و تعبيرها آمده است.

و استاد مزبور، در توضيح كلام علامه ى مجلسى- رضوان الله عليه- چنين فرموده است: «مقتضاى حكمت، چون اين است كه جريان صانع منوط به اسباب باشد، پس محذورى نيست در اينكه اين رؤيا سبب باشد از براى حكم نمودن به اينكه شيطان مصوّر به صور اين بزرگواران نخواهد شد، چنان كه در خاتمه ى كتاب بيايد. و همچنين از براى غير از اين فايده از فوايد ديگرى كه در بر دارد آنها را خبر، و از براى اين نظاير بسيارى است در ابواب علل احكام، مثل صمت و سكوت حضرت امام حسين عليه السلام تا

به درجه اى كه آن بزرگوار از گنگى ترسيده شد، و اين نبود مگر به جهت تشريع استحباب تكبيرات ستّه در افتتاح صلوه. و نبوده است آنچه كه بر فاطمه عليهاالسلام وارد شده است از اغواء شيطان. و جز اين نيست كه خداوند، اين رؤيا را جارى ساخته است به امر ملكى كه آن موكّل بر شيطان «دهار» است. و روايت شده كه دهار ملكى است، و اين نمايش را در خواب به آن مخدّره نداده است، مگر به امر ملك. پس اين امرى است به طاعت و جرى آن بر فاطمه عليهاالسلام طاعت است. و مؤيّد اين، بودن خواب او است صادق و مطابق با واقع، و ديدن آن را در آسمان. و عدم موت عاجل، منافى با صدق آن نيست؛ چه آن كه در صدق رؤيا لازم نيست كه همه ى اجزاء آن دفعه واقع شوند، و كفايت مى كند كه بعضى از آن در حال واقع شود. و بعضى در مال، و آن موت ايشان است، چه بعد حين موتشان واقع شده؛ علاوه بر آن كه تأويل خواب منافى با صدقش نيست، و بيشتر از منامات ايشان را تأويل نموده اند. پس در اين جا هم مى گوئيم كه مراد از موت، باطنى است، و آن اطلاق بر هلاك دين و بر انقطاع الى الله- هر دو- مى شود. و چون اولى بر ايشان محال است، متعيّن است ثانى. و تعبير به نجوى نمودن درباره ى اين رويا- نه به مسّ و غير آن از الفاظ ديگر- قرينه بر اين است كه آنچه را كه آن مخدّره از موت خودشان ديد، عنقريب واقع مى شود، بلا تأويل.

___________________________________

دارالسلام فيما يتعلّق بالرويا والمنام، ج 1، ص 68- 64.

آيه ى نهم: الله نور السماوات والارض

آيه ى نهم: الله نور السماوات والارض


يكى از آيات مؤوّله ى به فاطمه عليهاالسلام آيه ى نور

___________________________________

سوره ى نور، آيه ى 35. است.

فى مصابيح الانوار (فى حل) مشكلات الاخبار- للسيد الايد السيد عبدالله الشهير بالشبر- نقلا عن الكافى باسناده عن الصادق والكاظم عليهماالسلام فى قول الله عزوجل: الله نور السموات والارض مثل نوره كمشكوه فاطمه عليهاالسلام فيها مصباح الحسن المصباح فى زجاجه الحسين الزجاجه كانها كوكب درى فاطمه كوكب درى بين نساء اهل الدنيا توقد من شجره مباركه ابراهيم زيتونه لاشرقيه و لاغربيه لا يهوديه و لا نصرانيه يكاد زيتها يضيى يكاد العلم ينفجر منه و لولم تمسسه نار نور على نور امام منها بعد امام يهدى الله لنوره من يشاء يهدى للائمه من يشاء و يضرب الله الامثال للناس.

قلت: او كظلمات

___________________________________

سوره ى نور، آيه ى 41. قال: الاول و صاحبه يغشاه موج الثالث من فوقه موج ظلمات الثانى بعضها فوق بعض معاويه و فتن بنى اميه اذا اخرج المؤمن يده فى ظلمه فتنتهم لم يكد يريها و من لم يجعل الله له نورا اماما من ولد فاطمه فما له من نور امام الى يوم القيامه.

و قال عليه السلام فى قوله تعالى: «يسعى نورهم بين ايديهم و بايمانهم»

___________________________________

سوره ى حديد، آيه ى 13. ائمه المومنين يوم القيامه يسعى بين ايدى المؤمنين و بايمانهم حتى ينزلوهم منازل اهل الجنّه.

توضيح:

___________________________________

اين توضيح: از محدّث جليل مرحوم سيد عبدالله شبر- رضوان الله عليه- است.

الله نور السموات والارض اى منورها اوهاد لاهل السموات والارض

مثل نوره كمشكوه فاطمه عليهاالسلام، اى صفه نوره كصفه مشكوه

/ 55