گستره ى علم صدّيقه ى اطهر - مجموعه مقالات الزهراء (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجموعه مقالات الزهراء (س) - نسخه متنی

سید عبدالرزاق کمونه حسینی، علی اکبر نهاوندی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


گستره ى علم صدّيقه ى اطهر

گستره ى علم صدّيقه ى اطهر


رسول خدا (صلى الله عليه و آله)، با تمام توان، در تأديب و تهذيب و تعليم و تكريم دخت والا تبارش مى كوشيد. شهد شناخت خالق يكتا و معارف توحيد را به كامش مى ريخت، و شرايع دين را يكايك به او مى آموخت؛ تا آنجا كه او را به اوج فضيلت و كمال رساند، و تاج كرامت الهى را بر سرش نهاد.

صدّيقه ى طاهره (سلام الله عليها)، به دستورات حلال و حرام، آگاهى تام داشت، و به وقايع آينده، اطلاعى وافر. سخن كه مى گفت، گويى زبان وحى بود كه در كام رسول خدا مى چرخد. و خطبه اى كه در جمع صحابه، بعد از وفات پدر بزرگوارش، در مسجد آن حضرت خواند؛ به نيكى، از علل تشريع احكام توسط شرع مبين اسلام، پرده برمى دارد، و جاودانگى آن را مسلم مى نمايد؛ همچنانكه سرور بانوان، در اين خطبه ى خويش- كه ياد آن خواهد آمد- رنجهايى را كه بر حضرتش رفته است، براى مردم بيان مى سازد. به هر حال، از اين خطبه شريفه، مقدار تعمّق و ژرف نگرى حضرت صديقه ى كبرى (سلام الله عليها) در امور و احكام دين؛ و گستره ى علم آن بزرگ بانو در معضلات جامعه ى بشرى، اعم از مسائل اقتصادى و اجتماعى و غيره، به دست مى آيد.

از فضايل و علم حضرت فاطمه (عليهاالسلام)، اين روايت ابونعيم است كه به سند خود از انس بن مالك نقل مى كند كه گفت: «رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود چه چيز براى زنان نيكوست؟ ما ندانستيم كه چه بگوئيم. على (عليه السلام) نزد فاطمه (عليهاالسلام) رفت، و او را در مورد اين پرسش رسول خدا- صلى الله عليه و آله و سلم- خبر داد. پاسخ داد: چرا نگفتى «بهترين چيز براى آنان اين است كه نه آنان مردان را ببينند و نه مردان آنان را؟» اميرالمؤمنين (عليه السلام) بازگشت، و پيامبر را آگاه ساخت. فرمود: چه كسى اين را به تو آموخت؟ گفت: فاطمه (سلام الله عليها). فرمود: او پاره ى تن من است.»

___________________________________

حليه الاوليا 40:2.

سعيد بن مسيب نيز، مانند اين روايت را از على (عليه السلام) نقل كرده است.

متقى هندى از حسن بصرى نقل مى كند كه گفت: على بن ابى طالب (عليه السلام) بيان داشت: روزى «رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به ما فرمود: چه چيزى براى زن نيكوتر است؟ ما نتوانستيم پاسخ كلام آن حضرت را بگوييم. چون نزد فاطمه (عليه السلام) آمدم، گفتم: اى دختر رسول خدا (صلى الله عليه و آله)، پدرت از ما سؤالى نمود كه ندانستيم چه پاسخش گوييم. گفت: از شما چه پرسيد؟ گفتم: فرمود: چه چيزى براى زن نيكوتر است؟ گفت: شما ندانستيد چه بگوييد؟ مى گفتى: «براى زن، بهتر از اين نيست كه مردى را نبيند، و مردى هم او را مشاهده نكند». چون شب فرا رسيد، در حضور رسول خدا نشستيم. من گفتم: اى پيامبر خدا، از ما چيزى پرسيدى كه ما پاسخ شما را نداديم، براى زن بهتر از اين نيست كه نه او مردى را ببيند و نه مردى او را. فرمود: چه كسى اين را گفت؟ گفتم:

فاطمه (سلام الله عليها). فرمود راست گفت. او پاره ى تن من است.»

___________________________________

كنزالعمال 315:8.

متقى گويد: اين خبر را دارقطنى در كتاب «الافراد» نقل كرده است.

يوسف نبهانى

___________________________________

الشرف الموبد /58. و ابن حجر در «الاصابه» گفته اند كه طبرانى در معجم «اوسط» خود، در ضمن شرح حال ابراهيم بن هاشم، از عايشه نقل مى كند كه گفت: «هرگز هيچ كس را برتر و با فضيلت تر از فاطمه جز پدرش (سلام الله عليهاوآلهما) نديدم.»

اين حديث، طبق موازين بخارى و مسلم صحيح است.

حافظ محمد بن موسى شيرازى، از ابن عباس نقل مى كند كه در آيه ى «فاسالوا اهل الذكر ان كنتم لا تعلمون»

___________________________________

سوره ى نحل آيه ى 43؛ سوره ى انبياء آيه ى 7. (از اهل ذكر بپرسيد، اگر نمى دانيد)، گفت: «مراد از اهل ذكر، حضرت محمد (صلى الله عليه و آله) و على و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام) مى باشند. اينان اهل ذكر و عقل و بيان هستند. و خاندان نبوت و معدن رسالتند. فرشتگان در منازل ايشان رفت و آمد مى كنند. بخدا قسم، خدا مومن را مؤمن نناميده مگر براى بزرگداشت اميرالمؤمنين (عليه السلام).»

از مطالبى كه دلالت بر فضل و علم آن بانو مى كند، سخن ابن حجر است كه گويد: «فاطمه دختر رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به «ام ابيها» (مادر پدرش) كنيه گرفت. و به زهرا شناخته مى شد. او از پدرش پيامبر (صلى الله عليه و آله) حديث نقل مى كند و پسرانش حسن و حسين (عليهم السلام) و پدرشان على بن ابى طالب (عليهم السلام) و نوه اش فاطمه دختر حسين (عليه السلام)، و نيز عايشه، ام سلمه، انس بن مالك و سلمى ام رافع، از او روايت مى نمايند.»

___________________________________

تهذيب التهذيب 440:12.

از آياتى كه دلالت بر فضل و علم حضرتش دارند، اين كلام خداى تعالى است:

«مرج البحرين يلتقيان- بينهما برزخ لاييغيان-... يخرج منهما اللولو والمرجان»:

___________________________________

سوره ى الرحمن، آيات 19- 22.

«خدا دو دريا را به هم درآميخت تا با هم مختلط شدند- بين آن دو دريا، حائلى است كه به حد يكديگر تجاوز نمى كنند-...- از آن دو دريا، لؤلؤ و مرجان بيرون مى آيد.»

عامّه ى علما و مفسرين اهل سنت، از ابن عباس نقل كرده اند كه: «مقصود از دو دريا، على و فاطمه (عليهماالسلام) هستند. حائل ميان آن دو، كه مانع از تجاوز آنان به حد يكديگر است، رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) مى باشند. لؤلؤ و مرجان نيز، حسن و حسين (عليهماالسلام) مى باشند.»

اين خبر را سيوطى در تفسير «الدرالمنثور»، از مردويه، از ابن عباس و انس بن مالك؛ قندوزى در «ينابيع المودة» از ثعلبى و ابونعيم؛ و مالكى از ابوسعيد و ابن عباس و انس، و نيز از تيميه از ثعلبى از سفيان ثورى نقل كرده اند.

شبنجى در «نورالابصار» نقل از كتاب «الدرر» از انس بن مالك روايت مى كند كه: «مقصود از دو دريا، على و فاطمه؛ و لولو و مرجان، حسن و حسين (عليهم السلام) مى باشند.»

در اينجا، خداى تبارك و تعالى، اميرالمؤمنين (صلوات الله عليه) و فاطمه ى اطهر (سلام الله عليها) را به دريا مانند ساخته؛ و اين، نشانگر علم دريا سان آنان است. تشبيه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به حائل و برزخ كنايه از اين مى باشد كه آن حضرت، هدايتگر ايشان به دين و راه مستقيم است. ما پيرو اين عقيده ايم و بعد از ثبوت عصمت صديقه ى كبرى

(سلام الله عليها)، مى دانيم كه هيچ يك از اين دو همسر خجسته، بر حق يكديگر سركشى نمى كنند.

___________________________________

درباره ى آيه ى شريفه ى «مرج البحرين يلتقيان» به مصادر زير مراجعه شود:

1- فضائل الخمسه ج 1 ص 334- 333.

2- دلائل الصدق ج 2 ص 206- 204.

3- احقاق الحق ج 9 ص 109- 107 و ج 14 ص 257- 256.

4- فروغ هدايت، مرحوم آيه الله سيد على بهبهانى، آيه 37، 337- 328.

در كتاب «عيون المعجزات» از حارثه بن قدامه از سلمان فارسى از عمار ياسر نقل شده است كه گويد: «على بن ابى طالب (عليه السلام) را ديدم كه بر فاطمه (عليهاالسلام) وارد شد. چون آن بانو حضرتش را مشاهده نمود، عرض كرد: نزديك بيا، تا از آنچه گذشته و تا روز قيامت واقع خواهد شد، به تو خبر دهم. عمار گويد: اميرالمؤمنين (عليه السلام) نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله) بازگشت، و من هم با او مراجعت نمودم.

چون بر آن حضرت وارد شد، فرمود: نزديك بيا اى ابوالحسن! چون نزديك آمد و نشست و آرام گرفت، فرمود: تو مرا خبر مى دهى يا من تو را؟ گفت: سخن شما بهتر است اى رسول خدا. فرمود: گويى تو را مى بينم كه بر فاطمه (عليهاالسلام) وارد شده اى و او به تو چين و چنان مى گويد و تو باز مى گردى! على (عليه السلام) عرضه داشت: آيا نور فاطمه از نور ماست؟ فرمود: مگر اين را نمى دانى؟ على (عليه السلام) به سجده افتاد و خدا را شكر گزارد. عمار گويد: اميرالمؤمنين (عليه السلام) بازگشت، و من نيز با او بازگشتم. او وارد بر فاطمه (عليهاالسلام) شد، و من نيز وارد شدم آن بانو فرمود: گويى تو نزد پدرم رفتى و سخنان مرا به وى گفتى؟ فرمود: چنين است اى فاطمه. فرمود: بدان اى ابوالحسن، كه خداى تعالى نور مرا آفريد، و او خداى جل جلاله را تسبيح مى گفت. سپس خداوند ، آن را در درخت بهشتى جايگزين ساخت. آن درخت، سراسر نور شد. چون پدرم (در شب

معراج) وارد بهشت شد، خداوند به او الهام نمود كه از ميوه ى آن برچيند و در كام گذارد. او چنين نمود، و خداوند سبحان، مرا در صلب پدرم (صلى الله عليه و آله) قرار داد. بعد از آن، پدرم مرا در خديجه بنت خويلد، به وديعه گذارد. او مرا بر زمين نهاد. و من از آن نور هستم. آنچه را كه واقع شده و مى شود، مى دانم. اى ابوالحسن، مؤمن به نور خدا مى نگرد.

___________________________________

عيون المعجزات، شيخ حسين بن عبدالوهاب (از علماى قرن پنجم) ص 54.

مصحف فاطمه

مصحف فاطمه


مصحف فاطمه (عليهاالسلام)، كتابى است شامل مثلها، حكمتها، پندها عبرتها، اخبار (آينده و گذشته) و مطالب شگفت.

اجمال مطلب آن كه (زهراى مرضيه سلام الله عليها بعد از وفات پدر سخت آشفته و آزرده حال بود) جبرئيل فرود مى آمد، و او را در سوگ پدر تسليت مى داد. و با خبر دادن از حضرت پيامبر، و مكان آن بزرگوار، و وقايعى كه درباره ى ذرّيه اش اتفاق مى افتد، او را آرام مى ساخت. فاطمه (عليهاالسلام) اين سخنان فرشته ى وحى را بر اميرالمؤمنين (صلوات الله عليه) املا مى نمود و آن حضرت مى نگاشت. اين كتاب، در روايات اهل بيت (عليهم السلام) موسوم به «مصحف فاطمه (عليهاالسلام)» است. در آن، علم حلال و حرام نيست، بلكه اخبار گذشته و آينده است. كتاب ياد شده نزد ائمه (عليهم السلام) محفوظ مى باشد، و برخى از وقايعى را كه آن بزرگواران بيان مى نمودند، مستند به آن كتاب مى ساختند. شيخ كلينى در «كافى» و شيخ مفيد در «الارشاد»، در رواياتى كه، از امام صادق (عليه السلام) روايت شده، از آن كتاب ياد كرده اند.

___________________________________

درباره ى مصحف فاطمه عليهاالسلام به مصادر زير مراجعه شود:

1- دلائل الامامه، طبرى امامى، ص 28- 27، روايت مفصل ابوبصير از امام باقر عليه السلام.

2- بصائر الدرجات، محمد بن الحسن الصفار، جز سوم، باب 14، ص 181- 170.

3- بحارالانوار جلد 26 باب «جهات علومهم عليهم السلام و ما عندهم من الكتب...» (ص 66- 18) روايت 1 ص 18؛ و روايات 68 تا 92 ص 49- 37؛

4- بحارالانوار ج 22 ص 545؛ ج 26 ص 155 و 156؛ ج 39 ص 343؛ ج 43 ص 79، 80، 195؛ ج 47 ص 26 و 32 و 65 و 271 و 272.

5- مستدرك سفينه البحار، مرحوم حاج شيخ على نمازى شاهرودى، ج 6، ص 201- 198.

بزرگداشت فاطمه توسط پدر ارجمندش

بزرگداشت فاطمه توسط پدر ارجمندش


از موارد بزرگداشت رسول خدا (صلى الله عليه و آله) نسبت به فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها)، آنكه چون از سفر باز مى گشت، اولين كسى را كه ديدار مى نمود، فاطمه (عليهاالسلام) بود. همچنان كه به هنگام عزم سفر، آخرين خانه ى مورد ديدار حضرتش، خانه ى فاطمه (عليهاالسلام) محسوب مى شد.

حاكم نيشابورى، از ابوثعلبه نقل مى كند كه: «چون رسول خدا (صلى الله عليه و آله) از سفر مى آمد، به مسجد مى رفت، و دو ركعت نماز مى گزارد، و سپس عازم خانه ى فاطمه (عليهاالسلام) مى شد.»

___________________________________

مستدرك الصحيحين 155:3.

همچنين حاكم از ابن عمران روايت مى نمايد: «پيامبر، هنگام مسافرت، آخرين ديدارش با فاطمه (عليهاالسلام) بود؛ و در بازگشت نيز پيش از همه، دخت خود را بازديد مى نمود.»

___________________________________

مستدرك 156:3.

حاكم در خبرى ديگر، اين حديث را از ابن عمران و چند تن ديگر نقل مى كند و در پايان آن گويد: «پيامبر به دخترش مى فرمود: پدر و مادرم فداى تو باد.»

___________________________________

مستدرك 489:1.

ابو داود، به سند خود، از ثوبان خادم رسول خدا (صلى الله عليه و آله) نقل مى نمايد: «رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به هنگام مسافرت، آخرين فردى از خاندان خود را ديدار مى نمود، فاطمه (عليهاالسلام) بود، و در بازگشت نيز اولين فرد او.»

___________________________________

صحيح ابو داود /26.

احمد بن حنبل

___________________________________

مسند احمد 375:5. بيهقى

___________________________________

سنن بيهقى 26:1. و ابونعيم

___________________________________

حيله الاولياء 30:2. از ابوثعلبه خشنى روايت مى كنند: «رسول خدا (صلى الله عليه و آله) از غزوه اى بازگشت. داخل مسجد شد و دو ركعت نماز گزارد. و اين شيوه ى آن حضرت بود كه در مراجعت از سفر، داخل مسجد شود، و دو ركعت نماز گزارد. بعد از آن، از مسجد خارج شد. و پيش از آنكه نزد همسرانش رود، نزد فاطمه (عليهاالسلام) رفت. آن بانو، پدر را استقبال نمود، و شروع به بوسيدن صورت و چشمان حضرتش كرد، در حالى كه مى گريست. فرمود: چرا مى گريى؟ گفت: مى بينم كه رنگتان تغيير يافته است. فرمود: اى فاطمه، بدرستى كه خداى عز و جل، پدرت را به امرى برانگيخت كه بر زمين خانه (يا خيمه) اى از گل و مو باقى نماند، مگر آنكه به واسطه ى او عزت يا ذلّت را در آن وارد ساخت و اين تا جايى است كه شب بر آنجا راه مى يابد.»

اين خبر را متقى هندى روايت نموده، و گويد: طبرانى آن را در كتاب كبير خود آورده است.

___________________________________

كنزالعمال 88:1 ابن حجر هيثمى نيز آن را ياد مى نمايد.

___________________________________

مجمع الزوائد 262:8.

ابن حجر از ابوثعلبه خشنى نقل مى كند كه: «رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به هنگام بازگشت از جنگ يا سفر، به مسجد مى آمد، و دو

ركعت نماز مى خواند، و سپس نزد فاطمه (عليهاالسلام) مى آمد، و بعد از آن نزد همسرانش....»

___________________________________

الاصابه 365:4.

احاديث در اين باره بسيارند. اين روايات، بيانگر بزرگداشت حضرت رسالت پناه- صلى الله عليه و آله- نسبت به دخت ارجمندش مى باشد.

نكته ى مهم، اين است كه بزرگداشت فرزند توسط پدر- اگر در اوج فضل و كمال هم باشد- شايسته نيست. بويژه ى اينكه اگر پدر، از فرزند برتر باشد، اين شيوه نزد عرف، نازيبا جلوه مى كند. امّا رسول خدا (صلى الله عليه و آله) تنها به اين قصد، با دخترش فاطمه (عليهاالسلام) چنان رفتار مى نمود، كه ارج و گران قدرى وى، براى امّتش آشكار شود، تا پاس حرمتش بدارند، و در برابر فضائل او سر خشوع سايند؛ زيرا آن حضرت، مى دانست كه امّت وى با دخترش چه خواهند كرد.

___________________________________

دراين موضوع، مراجعه شود به:

1- احقاق الحق ج 10 ص 238- 229، ج 19 ص 107- 105.

2- فضائل الخمسه ج 3 ص 164- 163.

قرائت آيه ى تطهير بر درب خانه ى فاطمه

قرائت آيه ى تطهير بر درب خانه ى فاطمه


رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به هنگام خروج براى نماز صبح، بر درب خانه ى فاطمه (عليهاالسلام) مى ايستاد و مى فرمود: سلام و رحمت و بركات الهى بر شما باد، اى خاندان رسالت! خدا شما را رحمت كند، نماز!

و اين، بعد از آن بود، كه آيه ى شريفه از جانب خداى تعالى نازل شد:

«وامر اهلك بالصلوه واصطبر عليها»:

___________________________________

سوره ى طه، آيه ى 132.

«خاندانت را به نماز فرمان ده، و بر آن شكيبايى ورز.»

در روايت آمده كه: «اين آيه در شأن على و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام) نازل شده است. رسول خدا (صلى الله عليه و آله)، هر سحرگاه، بر درب خانه ى فاطمه (عليهاالسلام) مى آمد و مى فرمود: سلام بر شما باد، اى خاندان رسالت! و رحمت و بركات الهى نثارتان، نماز، خدا شما را رحمت كناد! جز اين نيست كه خدا مى خواهد پليدى را از شما اهل بيت بزدايد و پاك و مطهرتان گرداند.»

اين حديث به روايت محمد بن عباس به سند خود از زراره از امام باقر از

/ 55