و ميض اوّل در نكت و لطائف بعضى از آيات مؤولّه و متعلّقه به آن مخدّره است و در آن چند موهبت است. - مجموعه مقالات الزهراء (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجموعه مقالات الزهراء (س) - نسخه متنی

سید عبدالرزاق کمونه حسینی، علی اکبر نهاوندی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


و ميض اوّل در نكت و لطائف بعضى از آيات مؤولّه و متعلّقه به آن مخدّره است و در آن چند موهبت است.

و ميض اوّل در نكت و لطائف بعضى از آيات مؤولّه و متعلّقه به آن مخدّره است و در آن چند موهبت است.


آيه ى اوّل: انا انزلناه فى ليله مباركه

آيه ى اوّل: انا انزلناه فى ليله مباركه


بدان كه علاوه بر مضمون اخبار كثيره كه از ائمه هداه است كه فرمودده اند كه: «ثلث قرآن مجيد و فرقان حميد

___________________________________

بحار الانوار ج 92 ص 115 و ج 24 ص 328 بنقل از تفسير فرات و تفسير عياشى و يا دو ثلث

___________________________________

بحار الانوار ج 92 ص 85 و ج 39 ص 342 بنقل از احتجاج و يا تمامت آن- چنانكه بعضى از آن ها در موهبت «سر بودن يس از اسامى سيد المرسلين» در جزو اول مذكور افتاد

___________________________________

انوارالمواهب، ص 84- 83 در فضيلت و منقبت ما اهل بيت نازل شده است»

___________________________________

مراجعه شود به: مقدمه ى تفسير مرآة الانوار و مشكوه الاسرار- كه بنام مقدمه ى تفسير برهان مشهور است-؛ تفسير برهان ج 1 ص 21 باب هشتم، احقاق الحق ج 3 ص 481- 476.؛ بعضى از بزرگان پنجاه آيه از آن را مخصوصا من حيث التنزيل والتاويل والتعلق، درباره حضرت صديقه ى كبرى سلام الله عليها

ضبط فرموده اند.

و از جمله آن ها است قوله تعالى: «حم والكتاب المبين انا انزلناه فى ليله مباركه انا كنا منذرين فيها يفرق كل امر حكيم».

___________________________________

سوره ى دخان، آيات 4- 1.

و در مراد از «ليله مباركه» كه در اين آيه ذكر شده است، ميان خاصه و عامه ى خلاف است.

اما خاصه را، نظر به اخبار وارده از ائمه اطهار در تفسير آن، اعتقاد اين است كه مراد از آن، ليله ى قدر است. و مدلول اين آيه، با آيه ى مبارك «انا انزلناه فى ليله القدر» به حسب تنزيل، موافق و مطابق است.

و از جمله ى آن اخبار، خبرى است كه در صافى در ذيل اين آيه ى مباركه نقل شده است از مجمع البيان، و عين عبارت آن اين است: فى المجمع عن الباقر والصادق- عليهماالسلام- اى انزلنا القران والليله المباركه هى ليله القدر.

___________________________________

مجمع البيان ج 9 ص 61.

و اما عامه را پس اعتقاد اين است كه مراد از آن، شب نيمه ى شعبان است. و در مقام جمع ميان مفاد اين آيه كه دلالت دارد بر نزول قرآن در ليله ى نصف از شعبان، و آيه ى «انا انزلناه فى ليله القدر» كه دلالت دارد بر نزول قرآن در شب قدر- و شب قدر هم خارج از ماه رمضان نيست- چنين گفته اند كه ابتدا استنساخ قرآن مجيد براى نزولش بر پيغمبر خاتم (صلى الله عليه و آله) از الوج محفوظ در شب نيمه شعبان بوده است، و فراغ از آن در ليله ى قدر اتفاق افتاده است.

___________________________________

تفسير كشاف زمخشرى ج 3 ص 429.

واما بحسب تاويل: پس مراد از ليله ى مباركه، وجود مقدس فاطميّه

است سلام الله عليها، چنان كه در بحار هفتم از كافى نقل فرموده كه شخصى نصرانى خدمت حضرت صادق يا حضرت موسى سلام الله عليهما كه تفسير باطنى اين آيه ى مباركه ى «حم والكتاب المبين» چيست؟

حضرت مى فرمايد: اما حم فهو محمد صلى الله عليه و آله و هو كتاب هو الذى انزل عليه و هو منقوص الحروف واما الكتاب المبين فهو اميرالمؤمنين على عليه السلام واما الليله ففاطمه عليهاالسلام. واما قوله تعالى «فيها يفرق كل امر حكيم» يقول يخرج منها خير كثير فرجل حكيم و رجل حكيم و رجل حكيم- الخبر.

___________________________________

نور الثقلين ج 4 ص 623 ح 14 به نقل از كافى.

و در تاويل ليله بوجود مقدس آن مخدّره، چند نكته است.

وليكن من باب المقدمه بايد دانست كه تاويل ليل در قرآن مجيد و فرقان حميد ذكر گرديده است در لسان اخبار و بيان اهل بيت اطهار بر دو وجه واقع شده است.

وجه اوّل: آن است كه ليل تأويل شده است و به زمان وفات حضرت رسول صلى الله عليه و آله و تسلط اعداء ائمه و استيلاء دولت ايشان بر مردم، بنحوى كه باقى ماندند در ظلمات جهل به امورات دينيّه و به عرفان حقوق. و از جمله مواردى كه «ليل» تأويل به اين معنى شده است روايتى است باقرى- عليه السلام- در قول بارى تعالى: «و آيه لهم الليل نسلخ منه النهار فاذا هم مظلمون»

___________________________________

سوره ى يس، آيه ى 37 فرموده است: يعنى قبض محمد و ظهرت الظلمه فلم يبصروا فضل اهل بيته

___________________________________

نور الثقلين ج 4 ص 384 ح 45 بنقل از روضه ى كافى.

وجه دوم: آن است كه تأويل شده به امامانى كه اشراقات نور امامت ايشان از جور ائمه ضلال در پرده ى خفا باقى ماند بواسطه ى خوف از مخالفين و مغلوبيّت ظاهريه ى آن بزرگواران از ايشان. و از جمله ى مواردى كه «ليل» به اين معنى تأويل شده است، روايتى كه جابر بن عبدالله از قول حضرت باقر عليه السلام در تفسير قوله تعالى «و ليال عشر)

___________________________________

سوره ى فجر، آيه ى 2. روايت نموده كه آن بزرگوار فرمود: مراد از ليالى عشر، ائمه اند از حسن (يعنى حسن بن على) تا حسن (يعنى حسن العسكرى) عليهم السلام.

___________________________________

تفسير برهان، ج 4، ص 457. و همچنين تأويل شده است بوجود مقدس فاطميه ى بخصوصها، چنان كه در اين آيه «حم والكتاب المبين» آيه ى «انا انزلناه فى ليله القدر»، چنان كه در موهبت بعد از اين ذكر خواهد شد. پس بنابراين بايد مراعات مناسبت را به حسب مدح و ذم در تاويل در مقامات و مواضع ذكر آن در قرآن مجيد كما هو حقّه نمود.

و چون اين دانسته شده، بدان كه:

نكته ى اول از نكات تاويل ليله بوجود مقدس حضرت صديقه ى كبرى سلام الله عليها، شايد اين باشد كه چنانچه ليل نسبت به نهار مستور و مختفى است، هم چنين آن مخدّره در مقام ستر و عفاف مثل ليل مستور و مختفى بود.

نكته ى دوم: شايد اين تاويل به لحاظ اين باشد كه چنانچه نفس ليل، ظرف از براى اختقاء جواهر عاليه و ذخاير غاليّه است، چه غالبا مردم نفائسى را كه دارند و ميخواهند كه او را مختفى بدارند در شب آنها را مختفى مى سازند، هم چنين وجود نازنين آن مخدّره نسبت به جواهر حكم و

معارف و نفايس طرق اهتداء خلايق به خالق، مثل ليل بود كه آنها در وجود مقدّسش به واسطه ى جور و ستم ناكسان مستور و مختفى ماند، و در مرحله ى ظاهر اشراق ننمود از آن انوار. و ظاهر نشد از آن جواهر بواهر، مگر يسيرى از كثيرى.

نكته ى سوم: شايد اين تأويل به اين لحاظ باشد كه چنانچه ليل، به ظلمت مستور و پوشيده مى شود در غالب اوقات، هم چنين اشراقات نورّيه او را ظلمات ظلم و جور مخالفين، بلكه دخان هيزم هايى كه در حجره ى طاهره اش آتش زدند، مستور و محتجب گردانيد.

نكته ى چهارم: آن كه شايد اين تأويل به لحاظ اين باشد كه چنانچه وجود ليل، بالاخر منتهى به طلوع فجر ميگردد و عالم از ظلمانيّت به نورانيت تبديل ميشود، هم چنين وجود اين مخدره بالاخره به طلوع فجر حقيقى كه مراد از آن فرزندش حجه بن الحسن عليهماالسلام است منتهى مى شود. و بواسطه ى وجود مقدس آن خليفه الله، عالم از ظلمانيّت كفر و فسق به نورانيت توحيد و عبادت بارى تعالى منتهى ميشود، چنانچه در بعضى از اخبار «والفجر» به آن بزرگوار تاويل شده است.

___________________________________

مقدمه تفسير مرآة الانوار ص 296 سطر دوم، تأويل الآيات الظاهره ج 2 ص 792.

نكته ى پنجم: بدان كه شايد اين تأويل به اين لحاظ باشد كه چنانچه شب فقيران زور ديده و برهنگان زحمت كشيده را پوشاننده و لباس است كما قال الله تعالى: «و وجعلنا الليل لباسا»

___________________________________

سوره ى نباء آيه ى 10، همچنين وجود شريف آن مخدره، فقيران ظلم و زور ديده و برهنگان محنت ايام كشيده را باعث تسليت موجب آرامش و سكونت است؛ چه بعد از اينكه ملاحظه مقامات جليله و شئونات نبيله ى آن مخدّره را نمود كه با آن مقامات و شئونات گذران

او در دنيا به چه نحو، و معيشتش در اين عاريت سرا به چه قسم بوده كه چادرش از دوازده موضع مرفّع به ليف خرما بوده؛ فقر و فاقه بر ايشان آسان و گذران دنيا سهل و قلوبشان تسكين يافته ميشود.

نكته ى ششم: آن كه شايد اين تاويل به لحاظ اين باشد كه چنانچه اشراقات نوريّه قمر، بسته بوجود ليل است- چه اگر شب نباشد، نور قمر نمايان نميشود. اگر چه در واقع هم نور داشته، مثل روز كه قمر هست وليكن ضوء نمايان ندارد- هم چنين اشراقات انوار وجهت و وجاهت قمر علويّه، بسته بوجود ليل فاطميّه بود، چنان كه در بسيارى از كتب معتبره است كه تا فاطمه سلام الله عليها در حيات بود، از براى اميرالمؤمنين عليه السلام وجاهت و آبرويى در ميان مردم بود. و چون آن مخدره از دنيا درگذشت، روى مردم از آن بزرگوار برگشت. و تعبير از وجود مقدس علوى به قمر، همانا به لحاظ تأويل آيه ى «والشمس و ضحيها والقمر اذا تليها»

___________________________________

سوره ى شمس، آيات 2- 1. است، چه در اخبار كثيره كه در بحار هفتم و غير آن نقل شده اند، وارد شده است كه مراد از شمس، وجود مقدس نبوى صلى الله عليه و آله، و مراد از قمر، وجود مقدس علوى است.

___________________________________

نور الثقلين ج 5 ص 585 ح 4 بنقل از روضه كافى.

نكته ى هفتم: آنكه شايد اين تأويل به اين لحاظ باشد كه چنانچه عشرت مؤمنان مرتاض روزه دار در شب است كه «احل لكم ليله الصيام الرفث اى نسائكم»

___________________________________

سوره بقره، آيه ى 187.، هم چنين عشرت مومنان مرتاض به رياضات شرعيه و روزه داران و امساك كنندگان از ملاذ دنيويه و تبرّى جويندگان از اعادى

فاطميّه در فرداى قيامت، به وجود آن مخدره است كه آنها را از عرصات برمى چيند- به مثل آن كه خروس، دانه هاى حبوبات خوب را برمى چيند- و آنها را داخل بهشت عشرت سرشت مى نمايد.

نكته ى هشتم: آن كه شايد اين تاويل، به لحاظ اين باشد كه چنانچه معرفت حقايق اسرار «فاعتبروا يا اولى الابصار»

___________________________________

سوره ى حشر، آيه ى 2 در شب است كه: «و من آياته منامكم باليل»

___________________________________

سوره ى روم، آيه ى 23، همچنين معرفت پروردگار از زمان آدم تا انقراض عالم، بسته به معرفت اين آيه ى كبراى الهيه است، چنانكه آيه ى «انها لاحدى الكبر»

___________________________________

سوره ى مدثر، آيه ى 35 مؤول به وجود مقدس او است.

___________________________________

نور الثقلين ج 5 ص 458 ح 22 به نقل از تفسير على بن ابراهيم قمى. و شاهد بر مدعى، خبر مروى در بحار است كه از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت نموده كه فرمود: فاطمه هى الصديقه الكبرى و بمعرفتها دارت القرون الاولى. و انشاءالله بيان اين خبر شريف، در يكى از موهبت هاى وميض دويم خواهد ذكر شد.

نكته ى نهم: آن كه شايد اين تاويل، به لحاظ باشد كه چنانچه كواكب ثواقب- كه هدايت كننده ى گم گشتگان از قوافل و راه نمايندگان به ضالين از شوارع و مناقل اند- در شب و بسته بوجود او است، هم چنين كواكب ثواقب كه هدايت كنندگان مردمند بطريق مستقيم، و راه نمايندگان ايشان اند به طريق اهتداء به دين قويم، در وجود فاطمه عليهاالسلام و بسته به آن مخدّره است. و مراد از ايشان، اولاد معصومين آن برگزيده ى حضرت ربّ العالمين است. و افصاح از اين مدّعى مى نمايد قول

حضرت صادق عليه السلام يا حضرت موسى عليه السلام كه در تأويل «فيها يفرق كل امر حكيم» فرمودند: يقول يخرج منها خير كثير فرجل حكيم و رجل حكيم و رجل حكيم.

___________________________________

نورالثقلين ج 4 ص 623 ح 14 به نقل از كافى.

نكته ى دهم: آن كه شايد اين تأويل به لحاظ اين باشد كه چنانچه از ليل ساعاتى منشعب ميشود، و از آن ساعات دقايقى، و از آن دقايق ثوانى؛ هم چنين از وجود مقدس فاطمه سلام الله عليها ائمه بوجود آمده اند، و از آن بزرگواران امام زاده ها، و از آنها اسباط و ذرارى كه بحمد الله زينت افزاى زمين اند.

اين بود بيان دقايق و نكتى كه داعى را در سرّ تاويل «ليله» را بوجود مقدس فاطمه سلام الله عليها در حين كتابت اين مقام بنظر آمد. و در اينجا، نكت و دقايق ديگرى است كه قد طوينا عن ذكرها كشحا روما للاختصار و خوفا عن اطاله الكلام و ملاله النظار.

تذبيل للبيانات المذكوره كالخاتمه فى تاويل ليله المباركه بالفاطمه، بدان كه اين نكت و دقايق مذكوره در سابق، مناسباتى بودند كه از براى تأويل «ليله» بانفرادها، بوجود مقدس فاطمه سلام الله عليها مذكور افتاد. و به عبارت اخرى نكت تاويل موصوف- بتنهايى- بود به آن مخدره.

وامّا تاويل موصوف وصفت كه «ليله مباركه» باشند به وجود نازنين آن مخدره، پس اگر مراد از آن همان ليله القدر باشد- چنانچه در سابق ذكر شد كه مختار خاصّه همين است- پس سر اين تاويل و وجه مناسبت آن در موهبت ديگر خواهد آمد.

و اگر مراد از آن ليله ى نصف از شعبان باشد- چنانچه مختار از عامّه

است- ايضا حكمت تاويل در كمال وضوح است، زيرا كه مناسبات اسميّه ى ليله البرات تماما در وجود نازنين فاطمه سلام الله عليها جمع است؛ چه آن كه اين ليله را بنا بر آنچه كه اين داعى از كتب فريقين استقصاء و تتبع نموده ام، نه اسم است و به لحاظ هر اسمى مناسبتى در آن مخدّره موجود است.

مناسبت اول: آنكه چنانچه اين ليله را «مباركه» مى نامند، هم چنين وجود مقدس فاطميّه يكى از اسامى شريفه اش مباركه است كه: «هى ذات بركه فى العلوم الربانيه والفضائل النفسانيه والكمالات الشريفه والكرامات المنيفه» پس اين مخدره البركات و اصل اصيل خيرات است، چنانچه در انجيل به حضرت عيسى عليه السلام خبر داده شده، بنا بر روايت امالى و اكمال الدين

___________________________________

بحار الانوار ج 16 ص 145- 144 ح 1، الجواهر السنيه ص 113- 112، مشارق انوار اليقين حافظ برسى ص 72، امال صدوق ص 225- 224 مجلس 46 حديث 8، كمال الدين ج 1 ص 160 باب 8 ح 18: انما نسله من مباركه لها بيت فى الجنه لاصخب فيه و لانصب، يكفلها فى آخر الزمان كما كفل زكريا امك، لها فرخان مستشهدان. و بركات عالم امكان- از حسيّات و عقليات- از آن وجود با وجود و ذات با بركت بوده و هست.

و ايضا بركات ظاهريّه و باطنّيه بانواعهما به نحو كمال در آن مراعات صفات جلال و جمال خداوند متعال ظاهر و هويدا بوده است، چنانكه زنانى كه از بهشت در نزد وضع خديجه اين مخدره را آمدند، در وقتى كه اين خاتون متولد گرديد، او را گرفته و به خديجه دادند و عرض كردند: خذيها طاهره مطهره زكيه ميمونه نقيه بورك فيها و فى نسلها.

___________________________________

امالى صدوق ص 475، مجلس 87 حديث 1؛ بحار الانوار ج 43 ص 2 حديث 1، عوالم العلوم ج 11 ص 113.

مناسبت دوم: آنكه چنانچه ليله ى نيمه ى شعبان را «ليله قسمه و تقدير» مى نامند، هم چنين وجود مقدس فاطمه سلام الله عليها، محل قسمت انوار طيبه ى ائمه معصومين واقع شده است، كما قال المعصوم: يخرج منها رجل حكيم و رجل حكيم و رجل حكيم.

مناسبت سوم: آنكه چنانچه ليله ى نصف از شعبان را «ليله ى تكفير» مى نامند، يعنى پوشاننده و چاره كننده ى گناهان، هم چنين محبت بوجود مقدس فاطمه سلام الله عليها نيز باعث تكفير ذنوب و نجات از شدايد و اهوال و افزاع صد موطنى است كه از حالت احتضار تا وقت ورود به بهشت، از براى انسانى هست، چنانچه مصرح به بعضى از اخبار است.

___________________________________

مأة منقبه، ابن شاذان، چاپ 1407 قم، ص 127 منقبت 61، قال رسول الله صلى الله عليه و آله: يا سلمان، من احب فاطمه ابنتى فهو فى الجنه معى، و من ابغضها فهو فى النار. يا سلمان، حب فاطمه عليهاالسلام ينفع فى مائه من المواطن، ايسرها: الموت والقبر والميزان والمحشر والصراط والعرض والحساب. فمن رضيت ابنتى عنه رضيت عنه، و من رضيت عنه رضى الله عنه، و من غضبت عليه فاطمه غضبت عليه، و من غضبت عليه غضبت الله عليه. يا سلمان، ويل لمن يظلمها و يظلم بعلها اميرالمؤمنين عليا عليه السلام و ويل لم ذريتها و شيعتها.

در حاشيه ى كتاب، اين حديث را از مقتل الحسين عليه السلام خوارزمى و ينابيع الموده قندوزى و بحار ج 27 ص 116 ح 94 و احقاق الحق ج 10 ص 166 نقل كرده است.

مناسبت چهارم:آن كه يكى از اسامى شب نيمه شعبان، «ليله الاجابه» است، يعنى شبى كه دعا در آن مستجاب مى شود. همچنين توسل به فاطمه سلام الله عليها و تشبّث به اسم مباركش، باعث اجابت دعا است. و حديث توسل آدم عليه السلام و حوا و خواندن آنها خداى را به اسماء خمسه ى

/ 55