مدیریت و رهبری با سیری در نهج البلاغه جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مدیریت و رهبری با سیری در نهج البلاغه - جلد 2

محمد اصلی پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




در واقع حضرت علاوه بر اينكه ضابطه را با وجود علاقه وافرى كه به 'محمد بن ابى بكر' داشتند، رعايت كردند. از لحاظ عاطفى نيز با نامه اى كه به ايشان نوشتند، واقعيت ها و همچنين قابليت هاى او را بيان فرموده و تعادلى بين ضابطه - جايگزينى فردى قوى تر- و عاطفه، برقرار نمودند.


به نظر نگارنده مديريت نيروى انسانى يعنى:


ضابطه و عاطفه مثل دو ريل راه آهن مى باشد كه در كنار هم و به موازات يكديگر قرار دارند. در واقع نبايد ضابطه به قدرى خشك و بى روح و سخت باشد كه عاطفه را از بين ببرد و همچنين عواطف در حدى باشد كه ضوابط را زير پا بگذارد.


در امر مديريت و رهبرى، گاهى مواردى پيش مى آيد كه مدير مجبور است پاسخ منفى بدهد و يا در ارتباط با اجراى اصول نظارت و كنترل و هدايت و كلا انجام وظايف خويش تصميم هايى اتخاذ نمايد كه اجراى آنها، ظاهر خوشايندى نداشته باشد. در اين صورت مدير داراى ويژگى هاى رهبرى، به گونه اى برخورد خواهد كرد كه مسائل عاطفى را نيز رعايت نمايد و در واقع بين ضابطه و عاطفه تعادل برقرار نموده و اقدام مقتضى را انجام دهد.


اصل آينده نگرى



حضرت مولى الموحدين على "ع" در نامه ى پنجاه و سه خطاب به مالك اشتر در خصوص شرايط به كار گمارى افراد به موضوع آينده نگرى تاكيد دارند به طورى كه نمى فرمايند، مدير بايد عاقبت نگر باشد، بلكه اشاره كرده اند كه عاقبت نگرى شان فزونتر باشد:


... و ابلغ فى عواقب الامور نظرا.


[امامى محمد جعفر و آشتيانى محمد رضا، نهج البلاغه با ترجمه گويا و شرح فشرده، جلد سوم، ص 332.]


'... و عاقبت نگرى شان فزونتر.'


همچنين حضرت امير "ع" در نامه ى بيست و يك مى فرمايند:


فدع الاسراف مقتصدا و اذكر فى اليوم غدا.


[معاديخواه عبدالمجيد، خورشيد بى غروب نهج البلاغه، ص 309.]


'اقتصاد را پاس دار و اسراف را واگذار و هم امروز، فردا را به يادآر.' شخصى آمد خدمت رسول اكرم "ص" عرض كرد يا رسول الله به من نصيحتى و موعظه اى بفرماييد. فرمودند: حالا اگر من بگويم به كار مى بندى؟


گفت: بله. نوشته اند كه ايشان سه بار اين جمله را تكرار كرده اند. البته تكرار براى اين بود كه جمله اى كه مى فرمايد بيشتر در ذهنش رسوخ كند و بفهمد كه جمله ى با ارزشى است و نبايد فراموش كند. بعد فرمود:


اذا هممت بامر فتدبر عاقبته.


'و هر كارى كه روى آن تصميم گرفتى، اول در عاقبت آن كار تدبر كن بعد تصميم بگير.'


اساسا لغت 'تدبر' هم كه از ماده ى 'دبر' است همان مفهوم 'عاقبت بينى' را دارد. اقبال روى آوردن و ادبار پشت كردن است. تدبر


معنايش اين است كه عاقبت و نهايت كار و پشت سر كار را، آدم ببيند، تنها چهره ى كار را نبيند. هر كار چهره اى دارد و پشت سرى. انسان غالبا چهره ى كار را مى بيند، ولى پشت سر كار را نمى بيند، مگر اين كه از آن كار رد شده باشد، آن وقت نگاه مى كند و مى بيند و بسا هست كه كارها چهره اش يك جور است و پشت سرش جور ديگر. تدبر به عاقبت اين است كه انسان قبل از وقت، قبل از اين كه كارى را انجام دهد، از پشت سر هم، آن را مطالعه كند.


[مطهرى مرتضى، تعليم و تربيت در اسلام، ص 243.]


آينده نگرى



آينده نگرى، يكى از ويژگى هاى دين مبين اسلام است و بخشى از تعليمات اين آئين آسمانى، مسلمانان را به بينش 'آينده نگرى' مجهز مى سازد. چنانكه حضرت على "ع" نگرش به آينده را از خصلت هاى مومن به شمار آورده است و مى فرمايد:


المومنون هم الذين عرفوا ما امامهم.


[بحار الانوار، ج 78، ص 25.]


'مومنان داراى اين ويژگى هستند كه آينده ى خويش را مى شناسند.'


در جاى ديگر كودكان را مورد خطاب قرار مى دهد و از طريق نگرش به آينده، آنان را تشويق به خواندن درس مى كند و مى گويد:


من لم يتعلم فى الصغر يتقدم فى الكبر.


[غرر الحكم، ص 697.]


'كسى كه در كوچكى درس نخواند در بزرگى، جلو نخواهد افتاد.'


بنابراين بخشى از موفقيت هاى مدير به اين موضوع بستگى دارد كه براى آينده تا چه مقدار برنامه ريزى و فكر كرده است و به عبارت ديگر نفوذ انديشه و شعاع ديدگانش تا چه مسافتى را نسبت به آينده زير پوشش


قرار داده است. آن مديرى كه پيرو شعار 'چو فردا شود فكر فردا كنيم' مى باشد، هرگز به موفقيت مطلوب دست پيدا نخواهد كرد، زيرا حوادث و مشكلات غير مترقبه، ميدان را بر او تنگ خواهد نمود و او مجبور است تا مقدارى از اوقات خود را صرف رفع مشكلات و دفع موانع كند و طبعا فرصت هاى از دست داده را با عجله و شتاب بيشتر جبران نمايد. در چنين شرايطى اگر موفق هم بشود از كيفيت كار كاسته خواهد شد و كارهايى كه با عاقبت انديشى همراه نباشد، ثمرى جز پشيمانى و سرشكستگى ببار نخواهد آورد.


امام صادق "ع" فرمود:


'در هر كارى دقت كن، تا پيش از اينكه وارد در آن شوى و پشيمان گردى، راههاى ورود و خروجش را بشناسى.'




  • دو روز عمر در دنياى فانى
    بهر كارى سر رشته نگه دار
    بهر جايى كه خواهى در شدن را
    بهر كارى كه خواهى كرد مدخل
    نگه كن آخر كارش به اول



  • نكو كن خوى و خلق و زندگانى
    عنان يكبارگى از دست مگذار
    نگه كن راه بيرون آمدن را
    نگه كن آخر كارش به اول
    نگه كن آخر كارش به اول




'ناصر خسرو'


يكى از نتايج عاقبت انديشى، آرامش خاطر و جلوگيرى از پشيمانى است.


حضرت على "ع" فرمود:


التدبر قبل العمل يومنك من الندم "مستدرك، ج 2، ص 308".


'عاقبت انديشى، پيش از شروع كار، تو را از پشيمانى در امان مى سازد.'




  • هر كه اول بين بود، اعمى بود
    هر كه اول بنگرد پايان كار
    اندر آخر او نگردد شرمسار



  • هر كه آخر بين، چه با معنا بود
    اندر آخر او نگردد شرمسار
    اندر آخر او نگردد شرمسار



[تقوى دامغانى، سيد رضا، نگرشى بر مديريت اسلامى، ص 84.]


اصل تجربه اندوزى



حضرت على "ع" در بخشى از حكمت دويست و يازده مى فرمايند:


و من التوفيق حفظ التجربه.


[امامى محمد جعفر و آشتيانى محمد رضا، نهج البلاغه با ترجمه گويا و شرح فشرده، جلد سوم، ص 299.]


'نگهدارى تجربه، بخشى از موفقيت است.'


اميرمومنان على "ع" خطاب به مالك اشتر فرمودند:


... و توخ منهم اهل التجربه...


[جعفرى محمد تقى، حكمت اصول سياسى اسلام، ص 463.]


'... و از ميان آنان "كارگزاران" كسانى را انتخاب كن كه اهل تجربه و... باشند.'


حفظ تجربه هاى بدست آمده درباره برنامه هاى و اجراى آن، يكى از مسايل بسيار اساسى بوده و جهت به كارگيرى تجربيات در برنامه هاى مشابه، براى مديران مفيد خواهد بود. انسان هاى عاقل از موقعيت هاى مختلف، براى حركت هاى آينده ى خود بيشترين بهره بردارى را خواهند داشت و يكى از بهترين اين بهره ورى ها، اندوختن تجارب و حفظ آنهاست.


اميرالمومنين على "ع" مى فرمايند:


العاقل من و عظته التجارب.


[بحار الانوار، ج 74، ص 212.]


'عاقل كسى است كه تجربه ها او را موعظه نمايد.'


كسى كه عاقل باشد بايد از تجربه ها اندرز گرفته، آن را چراغ راه خويش، در حركت هاى آينده قرار دهد، نه اين كه كار ناموفقى را انجام


دهد و پس از چندى باز همان فعاليت غلط را تكرار كند.


امام صادق "ع" مى فرمايند:


لا يلسع العاقل من حجر مرتين.


[بحار، ج 1، ص 132.]


'عاقل از يك سوراخ دوبار گزيده نمى شود.'


اگر كسى عاقل باشد، در صورتى كه يك بار از سوراخى گزيده شد و تجربه تلخ آن را چشيد، بار ديگر به آن سوراخ نزديك نمى شود.


[نبوى محمد حسن، مديريت اسلامى، ص 249.]


حضرت امير "ع" در بخشى از نامه سى و يك در جمع بندى تجارب عمر مباركشان و در وصيت نامه اى فرهنگى خطاب به حضرت امام حسن "ع" مى فرمايند:


حفظ التجارب و العقل حفظا لتجارب و خير ما جربت ما وعظك.


[معاديخواه عبدالمجيد، خورشيد بى غروب نهج البلاغه، ص 330.]


'خرد، نگهدارى تجربه ها باشد و بهترين تجربه همان است كه پندى ارزانى ات دارد.'


مديران موفق، در انجام امور مشابه كه معمولا با آن مواجه هستند، همواره از تجربيات خوب خود و ديگران استفاده مى كنند. تجربيات متعدد در ارتباط با يك فعاليت خاص در سازمان تحت مديريت خويش و سازمان هاى مشابه را بررسى و هر كدام كه محاسن بيشتر و معايب و موانع كمترى داشته باشد، انتخاب و آن را به كار مى اندازند.


مدير كم تجربه هم مى تواند با بهره گيرى از تجربيات ارزنده افراد مجرب، اهل تجربه شود. بعنوان مثال،


فعاليت هاى همه ى مديران مدارس راهنمايى و قلمرو كارى آنان، با


يكديگر مشابه است و با توجه به تقويم اجرايى تقريبا وظايف هر روزه و هر هفته ى مدير مدرسه مشخص مى باشد، وى مى تواند بهترين راهكارهاى اجرايى را از مديران صاحب تجربه كه چندين سال امرى را اقدام كرده و تجربه اندوخته اند و محاسن و معايب كار و همچنين راه هاى كاهش معايب و موانع و افزايش و تقويت محاسن را يافته اند، جويا شود.


البته مديران و مسئولين امر در سطوح بالاتر، معمولا به تهيه و تدوين تقويم اجرايى كه نشان دهنده ى زمان و نحوه ى انجام فعاليتى خاص مى باشد، مبادرت ورزيده و در اختيار مديران مربوط قرار مى دهند.


اگر مديران سازمان ها، صورتجلسات شوراهاى مشورتى و برنامه ريزى تشكيل شده را ثبت و ضبط نمايند و شناسنامه اى براى هر نشست و شورايى حاوى تعداد مساله مطرح شده و راه حل هاى ارايه شده و نحوه ى اجراى آن را داشته باشند، در برخورد با موضوعات مشابه مى توانند از آن تجربيات استفاده نمايند. به هر حال، زمانى مى توانند از تجربيات موفق به خوبى بهره بردارى كنند كه مهارت ها و دانش هاى لازم مديريت را فرا گيرند.


تقريبا همه ى مكاتب مديريت، دو ويژگى مهم 'دانايى' و 'توانايى' را براى مديران لازم مى دانند. مديرى كه اين ويژگى ها را دارا باشد و از تجربيات ارزشمند نيز استفاده كند. مديرى شايسته و مجرب خواهد بود.




  • مرد خردمند پسنديده را
    تا به يكى تجربه اندوختن
    باد گرى تجربه بستن به كار



  • عمر دو بايست در اين روزگار
    باد گرى تجربه بستن به كار
    باد گرى تجربه بستن به كار




'ناصر خسرو'


اصل مسئوليت پذيرى



حضرت على "ع" در بخشى از خطبه سى و چهار مى فرمايند:


غلب و الله المتخاذلون.


[معاديخواه عبدالمجيد، خورشيد بى غروب نهج البلاغه، ص 50.]


'به خدا سوگند كه هر مسئوليت گريز بى تفاوت، محكوم به شكست است.'


قبول مسئوليت يكى از بهترين معيارهاى توانايى و بلوغ فرد است.


كسى كه مسئوليتى را به عهده مى گيرد، عقيده دارد كه هر اتفاقى بيفتد، چه خوب و چه بد، او موجباتش را فراهم آورده است.


قبول مسئوليت نشان دهنده ى خودباورى و اعتماد به نفس است. شخص مسئول و متعهد به شكست اعتقادى ندارد، و مى داند كه اگر بر خود مسلط باشد، موفق مى شود، در نهايت چيزى از دست نمى دهد، بلكه تجربيات زيادى كسب مى كند و به نتايج سودمندى مى رسد. آنان كه قبول مسئوليت مى كنند، نيرومندند. و آنان كه از زير بار مسئوليت شانه خالى مى كنند افراد ضعيفى هستند كه توانايى مواجهه با مسايل را ندارند.


[ضميمه ى نشريه صنعت و توسعه- بهره ورى- شماره 47.]


هر فرد در هر سازمانى كه به كار اشتغال دارد بايد حدود اختيارات خود را بداند و در كارى كه به عهده دارد، به شدت احساس مسئوليت كند، در اين صورت وظيفه اش را به نحو مطلوب انجام خواهد داد. هر فرد سازمانى بايد بداند كه به قول مشهور 'يك دست صدا ندارد' و كار او وابسته به كار ديگران است و اين ديگران كسانى هستند كه يا در مقام هاى


بالاتر از او قرار دارند و يا در موضع هاى پائين تر، در هر حال رعايت حقوق و اختيارات آنها بر او، امرى لازم است. حيثيت و اعتبار شغلى افراد مطلبى است كه هر فرد سازمانى، بايد آن را همواره محترم بشمارد و به رعايت آن خود را ملزم بداند. بسيار ديده شده است كه مديريت در نتيجه ى ترس از عدم موفقيت در انجام كارها و يا احيانا سرزنش و مجازات، به هيچ امرى دست نمى زند، اين طرز فكر به كلى مردود است زيرا معايبى در بردارد، از جمله اين كه زيردستان نيز به تدريج به آن عادت مى كنند و در مجموع، سازمان به سوى رخوت و عدم تحرك سوق داده مى شود.


يكى از صاحب نظران علم مديريت در اين باره گفته اى دارد:


'اگر در مديريت با مشكلى روبرو شدى و بر مبناى تصميم نادرست، كارى انجام دادى ترا خواهم بخشيد، اما اگر از ترس خطا دست به كارى نزدى، هرگز از تقصير تو در نخواهم گذشت.


[كوك و ج- دانهيل، مديريت در آموزش و پرورش، ص 11.]


اصل حفظ سنت هاى شايسته



حضرت على "ع" خطاب به مالك اشتر مى فرمايند:


و لا تنقض سنه صالحه...


[فاضل لنكرانى، محمد، آيين كشوردارى از ديدگاه امام على "ع"، ص 130.]


'هيچ سنت شايسته اى را كه مورد عمل بزرگان اين امت بوده و به سبب آن، الفت و همبستگى پيدا شده و كارهاى ملت بوسيله ى آن اصلاح مى گردد، نقض مكن! روش جديدى را ايجاد مكن كه به چيزى از سنت هاى گذشته آسيب رساند.'


سنت هاى مشروع و نامشروع



در اسلام، سنت ها و روش هاى مرسوم در ميان مردم به دو دسته تقسيم مى شوند:


1- سنت هاى مشروع


2- سنت هاى نامشروع


سنت هايى كه بر خلاف اصول و ضوابط و معيارهاى اسلامى باشند 'سنت هاى نامشروع' ناميده مى شوند و وظيفه ى حاكم در برابر سنت هاى نامشروع، سنت شكنى و مبارزه با آنهاست. در ابتداى رسالت رسول الله "ص"، 'بت پرستى' نوعى سنت رايج و مشروع جلوه گر شده بود و چون مخالف صريح اصول اسلام بود و براى بسط توحيد و گسترش انديشه ى توحيدى آمده بود، لذا آن حضرت با شعار قرآنى 'قولوا لا اله الا الله تفلحوا' بت شكنى را آغاز نموده و در راه مخالفت با بت پرستى تا پاى شهادت پيش رفت.


/ 24