در پیرامون اسناد نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در پیرامون اسناد نهج البلاغه - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معرفى منابع و اسناد و روات


در اين رساله براى توثيق نهج البلاغه از منابع حدودى كه در اختيار بوده است استفاده شده نمى توان آن را يك تلاش پايان يافته و كامل دانست. لازم بود سلسله روات هر سخن را معرفى كرد تا درستى كار آنها و صحت نقلشان به دست آيد، اما به علت كمى وقت و نداشتن منابع معتبر كافى، تنها منابع مورد استفاده و حتى الامكان برخى از رواه، معرفى مى گردند. البته برخى از اين منابع، خودشان راوى ها و سلسله ى حديث را ذكر نكرده اند، اما از نظر اهل نظر خود داراى صلاحيت و وثوق و اعتبار مى باشند.

منابع مورد استفاده ما به ترتيب حروف


انساب الاشراف


تاليف احمد بن يحيى بن جابر البلاذرى مولف فتوح البلدان. شخصى است مورد اطمينان و گفته هايش مورد قبول اهل سنت و جماعت. ابن عساكر در تاريخ دمشق از او ياد مى كند و از جمله كسانى را كه در ضمن شيوخ وى نام مى برد: هشام بن عمار، على بن المدينى، ابا عبيد قاسم بن سلام، ابوالحسن على بن محمد المدائنى و محمد سعد كاتب الواقدى است. و از جمله ى راويان او: يحيى بن نديم و احمد بن عبدالله بن عمار است. جدش جابر براى خصيب امير مصر نويسندگى مى كرد و خود در بغداد از ندماى المتوكل على الله بوده است و در اواخر روزگار المعتمد على الله مى ميرد.

شرح حال وى در معجم الادباء ياقوت، الوافى بالوفيات صفدى و الفهرست و جاهاى ديگر نيز آمده است.

[نقل از مقدمه ى جلد دوم انساب الاشراف به تحقيق و تعليق شيخ محمد باقر محمودى ص 6 تا 9.]

البيان و التبيين


تاليف ابوعثمان عمرو بن الجاحظ بصرى، فرقه ى معروف به جاحظيه از معتزله به وى منسوب است، وى شاگرد نظام متلكم مشهور بود. از جمله ى تاليفات وى كتاب الحيوان و البيان و التبيين مى باشد و استاذ ابى الفضل ابن العميد وزير گفته است: 'كتابهاى جاحظ نخست عقل مى آموزند و سپس ادب'. جاحظ در آخر عمر از نصف بدن مبتلا به فالج شد و از نيمه ى ديگر دچار نقرس بود و در سال 255 در بصره در سن نود

و چند سالگى وفات يافت.

[وفيات الاعيان ابن خلكان ج 3 ص 470.]

رسائل جاحظ


به تحقيق و شرح عبدالسلام محمد هارون در قاهره به سال 1384 ه- و 1964 م منتشر شده است.

تاريخ الرسل و الملوك


تاليف ابوجعفر محمد بن جرير طبرى صاحب تفسير كبير و تاريخ شهير. در بسيارى از علوم از جمله تفسير و حديث و فقه و تاريخ امام بود. در نقل احاديث موقف بود و تاريخ او از همه ى تاريخها صحيحتر و ثابتتر است. شيخ ابواسحاق شيراز در كتاب 'طبقات الفقهاء' او را از جمله ى مجتهدان به شمار مى آورد.

تولدش در سال 224 در آمل طبرستان بود و وفاتش در آخر روز شنبه بيست و ششم شوال 310 در بغداد.

[وفيات الاعيان ابن خلكان ج 4 ص 190 تا 192.]

عيون الاخبار و المعارف


هر دو از تاليفات: ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتيبه الدينورى، نحوى و لغوى است. شخصى فاضل و موثق بود، در بغداد ساكن شد و از قول اسحاق بن راهويه و ابوحاتم سجستانى و ان طبقه حديث گفت. پسرش احمد و ابن درشتويه فارسى از قول او حديث نقل كردند، تاليفات فراوان دارد و همه مفيدند. تولدش در بغدا يا كوفه بود و مدتى در دينور قاضى بوده است لذا بدان جا منسوب گرديد. تولدش در سال 213 و در سال 271 يا 276 وفات يافته يافته است.

[وفيات الاعيان ابن خلكان ج 3 ص 42 و 43.]

عقد الفريد


تاليف ابوعمر احمد بن محمد بن عبد ربه قرطبى. از دانشمندانى بود كه محفوظات و اطلاع از تاريخ مردم به فراوانى داشت. كتاب 'العقد' را تاليف كرد كه همه ى مطالب مفيد در آن يافت مى شود. تولدش در دهم رمضان سال 246 و وفاتش در يكشنبه 18 جمادى الاول سال 328 بود و در قرطبه دفن شد و سالها مبتلا به فالج بود.

[وفيات الاعيان ابن خلكان ج 1 ص 110.]

الكامل


تاليف ابوالعباس محمد بن يزى الازدى البصرى معروف به مبرد نحوى. ساكن بغداد شد، در نحو و لغت امام بود. تاليفات سودمندى در ادبيات دارد از جمله كتاب 'الكامل'، 'الروضه' و 'المقتضب' و جز اينها. ادبيات را از ابى عثمان مازنى و ابوحاتم سجستانى فراگرفت و نفطويه از او. مبرد و ثعلب دو دانشمند معاصر بودند و تاريخ ادبا بدانان پايان يافت. مبرد در روز دوشنبه عيد اضحى سال 210 متولد شد و در سال 285 يا 286 در بغداد وفات يافت.

[وفيات الاعيان ابن خلكان ج 4 ص 313 تا 319.]

مجالس ثعلب


تاليف ابوالعباس احمد بن يحيى نحوى شيبانى معروف به ثعلب. امام كوفيان در نحو و لغت بود. از ابن اعرابى و زبير بن بكار و عده اى ديگر حديث شنيد. شخصى موثق و حجه و صالح و مشهور به حفظ و صدق لهجه و معرفت عربى و روايت اشعار قديم

بود. كتاب 'الفصيح' را كه كتابى صغير الحجم و كثير الفايده مى باشد تاليف كرد. وى در سال 200 متولد شد و در سال 291 در بغداد در گذشت. تاليفت فراوانى دارد.

[وفيات الاعيان ابن خلكان ج 1 ص 102 تا 104.]

مروج الذهب و معادن الجوهر


تاليف ابوالحسين يا ابوالحسن على بن الحسين المسعودى از فرزندان عبدالله بن مسعود صاحبى جليل القدر رسول خدا "ص". اين شخص بغدادى الاصل بود و در مصر اقامت گزيد. وفاتش در سال 1346 اتفاق افتاد و كتابهاى فراوانى تاليف كرد است.

[معجم الادباء ياقوت حموى ج 5 ص 147 تا 149.]

وقعه صفين يا كتاب صفين


تاليف: ابوالفضل نصر بن مزاحم بن سيار المنقرى مورخ عرب شيعى. وى در حدود سال 120 در كوفه متولد شد ولى در بغداد سكنى گزيد و در آن جا از سفيان ثورى و شعبه ن الحجاج، ابى الجارود زياد بن منذر و ديگران حديث گفت. پسرش حسين بن نصر، نوح بن حبيب القومسى، ابوصلت هروى، ابوسعيد اشج و گروهى از محدثان كوفى از وى حديث نقل كرده اند و از طبقه ى ابى مخنف به شمار مى رود، يعنى در طبقه ى شيوخ طبى مورخ است.

مورخان در توثيق نصر اختلاف دارند و به او مانند هر راوى شيعه ى ديگرى مى نگرند، ابن رحبان، به نقل لسان الميزان ج 6 ص 157، او را از ثقات به شمار مى آورد، ابن ابى الحديد هم مى گويد: 'وى ثقه و صحيح النقل و غير منسوب به هوى و دغل است.' "ص 183 ج 1 شرح نهج البلاغه". اما عقيلى مى گويد: 'شيعى است و در حديثش نابسامانيهائى' و ابوحاتم اظهار نظر مى كند كه: 'زائغ الحديث متروك' "لسان الميزان ج 6 ص 157".

كتابهاى بسيارى تاليف كرده است اما جز مقدارى از 'كتاب صفين' او به دست ما نرسيده است. وفات او در سال 212 اتفاق افتاده است.

كتابهاى فوق منابعى است كه مورد استفاده ى نگارنده قرار گرفته است و چنان كه ملاحظه مى شود همگى معتبر مى باشند و اگر نصر بن مزاحم شيعه است باز هم عده اى به وثوق و اعتبار او نظر داده اند و يا اگر بسيارى از روايات طبرى به ابى مخنف مى رسد، اولا درباره ى طبرى ابن خلكان نظر بسيار موافق دارد و ثانيا ابومخنف را همگى شخص موثقى مى دانند.

اسناد و منابعى كه شريف رضى ذكر كرده است


سيد بزرگوار شريف رضى در چند جا از نهج البلاغه، اسناد و منابع خود را ذكر كرده است و آنها عبارتند از:

خطبه ها


1- ط 91: موسوم به اشباح: روى مسعده بن صدقه عن الصادق جعفر بن محمد...

2- ط 182: 'الحمد لله الذى اليه مصاير الخلق...' روى عن نوف البكالى...

3- ط 231: 'فصدع بما امر به...' ذكرها الواقدى فى كتاب الجمل.

4- ط 234: 'انما فرق بينهم مبادى طينهم...' روى ذعلب اليمامى عن احمد ابن قتيبه، عن عبدالله بن يزيد، عن مالك بن دحيه، قال: كنا عند اميرالمومنين...

5- ط 32: 'ايها الناس، انا قد اصبحنا فى دهر عنود...' نقده الناقد البصير عمرو بن بحر الجاحظ و ذكرها فى 'البيان التبيين' و ذكر من نسبها الى معويه.

رسائل و وصايا و عهود


1- ر- 54 الى طلحه و الزبير: 'اما بعد، فقد علمتما...' ذكره ابوجعفر الاسكافى فى كتاب 'المقامات' فى مناقب اميرالمومنين عليه السلام.

2- حلف 74- كتبه بين ربيعه و اليمن 'هذا ما اجتمع عليه اهل اليمن...' نقل من خط هشام بن الكلبى.

3- ر 75 الى معاويه: 'اما بعد، فقد علمت اعذارى فيكم...' ذكره الواقدى فى كتاب 'الجمل'.

4- ر 78 الى ابى موسى الاشعرى جوابا فى امر الحكمين: 'فان الناس قد تغيير كثير منهم...' ذكره سعيد بن يحيى الاموى فى كتاب 'المغازى'.

حكم


1- ح 77: 'يادنيا يادنيا...' من خبر ضرار بن حمزه الضبائى...

2- ح 88: 'كان فى الارض امانان...' و حكى عنه ابوجعفر محمد بن على الباقر عليهما السلام.

3- ح 104: 'يا نوف، طوبى للزاهدين فى الدنيا...' و عن نوف البكالى، قال...

4- ح 147: 'يا كميل بن زياد،...' قال كميل بن زياد...

5- غ 4: 'اذا بلغ النساء نص الحقاق...' هذا معنى ما ذكره ابوعبيد القاسم بن سلام...

6- ح 373: 'ايها المومنون، انه من راى...' روى ابن جرير الطبرى فى تاريخه

من عبد الرحمان بن ابى الفقيه.

7- ح 375: 'اول ما تغلبون عليه من الجهاد...' عن ابى جحيفه.

8- ح 434: 'اخبر تقله' و من الناس من يروى هذا للرسول "ص" و مما يقوى انه من كلام اميرالمومنين ما حكاه ثعلب عن ابى الاعرابى، ...

اينها بود مآخذى كه سيد رضى در نهج البلاغه خود نقل كرده است.

منابعى كه از ميان رفته اند


برخى از اين منابع مانند: البيان و التبيين تاليف جاحظ، تاريخ الرسل و الملوك تاليف ابج جرير طبرى و غريب الحديث ابوعبيد هروى از تطاول روزگار سالم مانده اند، ليكن منابع ديگر از ميان رفته اند از جمله:

1- روايت مسعده بن صدقه كه به نظر مى رسد آن را از كتاب وى موسوم به: 'خطب اميرالمومنين محمد الصادق و موسى بن جعفر الكاظم' روايت مى كند. كتابش تا زمان سيد هاشم بحرانى متوفى به سال 1107 يا 1109 ه-. ق موجود بوده در تفسير خود البرهان از آن كتاب مطالب بسيارى را نقل مى كند.

2- روايت واقدى از كتاب الجمل. وى ابوعبدالله محمد بن عمر بن واقد المدائنى الواقدى است. متولد به سال 130 و متوفى به سال 207 در بغداد.

3- روايت ابوجعفر اسكافى در كتاب: 'المقامات فى مناقب اميرالمومنين على عليه السلام'.

4- نقل از خط ابن هشام كلبى. وى ابوالمنذر هشام بن محمد بن السائب الكلبى است كه عالم نسابه بود و از دانشمندان شيه. پدرش محمد از اصحاب امام باقر و امام صادق بود و جدش سائب با پدر و برادران خود در جنگهاى جمل و صفين شركت داشته اند. ابوالمنذر در سال 205 يا 206 در گذشته است. و كتاب او 'خطب على كرم الله وجهه' مى باشد. نقل از الفهرست ابن نديم ص 146.

4- روايت سعيد بن يحيى الاموى در كتاب خود 'المغازى'.

5- آنچه از نوف البكالى، ذعلب اليمامى، ضراربن حمزه الضبائى، كميل بن زياد، ابى جحيفه، سيد نقل كرده است و منبع آنها مشخص نيست.

بايد توجه داشت كه از جمله كتابهائى كه پيش از نهج البلاغه در مورد گردآورى خطب و سخنان امام- تاليف شده اند و تعداد آنها- به گواهى كتب فهرست و رجال شيعه و سنى- از بيست جلد مى گذرد، تنها المائه كلمه للجاحظ مانده است و بقيه، كه گاه تا قرن دوازدهم هجرى هم نامشان در كتب ديگر نقل شده، همگى از بين رفته اند.

براى اطلاع بيشتر در اين مورد به كتب:

الذريعه تاليف حاج آقا بزرگ تهرانى مجلدات مختلف آن.

اتقان المقال حاج شيخ عباس قمى و الكنى و الالقاب.

فهرست شيخ طوسى و فهرست نجاشى و الفهرست ابن نديم و ما هو نهج البلاغه للشهرستانى مراجعه شود.

از چند كتاب ديگر بطور غير مستقيم استفاده شده است از جمله:

1- حليه الاولياء تاليف ابونعيم عبدالله بن احمد الاصبهانى "و: 336 ه-. ف: 430 ه-"، حافظ و مورخ و از افراد مورد وثوق در حفظ و روايت. از جمله آثار او حليه الاولياء و طبقات الاصفياء مى باشد...

[الاعلام زركلى ج 1 ص 150 به نقل از ابن خلكان 26:1 ميزان الاعتدال 52:1 لسان الميزان 201:1 طبقات الشافعيه 7:3.]

2- غريب الحديث تاليف ابوعبيد القاسم بن سلام الهروى. پدرش برده اى رومى متعلق به شخصى هروى بود. ابوعبيد به حديث و ادبيات و فقه سرگرم شد و شخصى ديندار و نيكسيرت بود و خوش مذهب.

قاضى احمد بن كامل گفته است: ابوعبيد در دين و علم فضال بود و ربانى و متفنن در رشته هاى مختلف علوم اسلامى و حسن الروايه و صحيح النقل بود و اطلاع ندارم كه كسى از مردم در چيزى از دينش ايرادى گرفته باشد. در سال 222 يا 223 در مكه وفات يافت.

[وفيات الاعيان ج 4 ص 60 تا 62.]

3 و 4- الصداقه و الصديق و البصاير ابوحيان توحيدى.

5- كتاب الولاه ابوعمر كندى متوفى به سال 350.

6- منتخب كنز العمال در حاشيه ى مسند احمد بن حنبل.

7- المائه كلمه تاليف جاحظ.

8- دستور معالم الحكم تاليف قاضى محمد بن سلامه القضاعى.

9- الاغانى تاليف ابوالفرج اصفهانى "ف: 356"

اين منابع از كتابهاى:

استناد نهج البلاغه تاليف استاذ امتياز عليخان العرشى و مستدرك نهج البلاغه و مدارك نهج البلاغه تاليف الهادى كاشف الغطاء.

و از:

مصادر نهج البلاغه و اسانيده جلد 2 خطب ج 1 حكم و ج 1 رسائل تاليف عبدالزهراء حسينى نقل شده اند.

كارهائى كه درباره ى نهج البلاغه انجام گرفته است


در اين بخش، چنان كه از عنوان برمى آيد، قصد ما آن بود كارهائى را معرفى كنيم كه پيرامون صورت گرفته است، اعم از شرحها، ترجمه ها، تحقيقها، مستدركها و ساير كارهائى كه شده است، ليكن لازم است پيش از چنين كارى نخست به تلاشهائى اشاره كنيم كه پيش از سيد رضى براى گرد آورى سخنان امام بذل كرده اند، سپس به نهج البلاغه و مكتب نهج البلاغه مى پردازيم.

كارهاى پيش از سيدرضى


سيد رضى نخستين كسى نيست كه شيفته ى سخنان امام شده به گرد آورى آنها همت گماشته باشد بلكه از معاصرين و ياران آن حضرت:

1- زيد بن وهب الجهنى، كتابى از خطبه هاى امام گرد آورى كرد.

اين كتاب را بايد نخستين تلاش در اين زميه دانست. وى در سال 96 ه- در گذشته است.

[اتقان المقال.]

2- برخى از اصحاب مانند حارث الاعور و اصبغ بن نباته المجاشعى و شريح قاضى و كميل بن زياد نخعى و نوف البكالى و ضرار بن ضمره الضبائى نيز برخى از خطبه ها و سخنان آن خضرت را شنيده و حفظ كرده اند. مخصوصا نقل عهد امام به مالك اشتر و وصيت امام به فرزندش محمد بن النحيفه را به اصبغ بن نباته نسبت مى دهند.

3- جاحظ در البيان و التبيين مى گويد:

'خطبه هاى على همگى مدون و محفوظ و مشهور مى باشند.'

[البيان و التبيين 137:1.]

ابن واضح در كتاب خود 'مشاكله الناس لزمانهم' ص 15 مى گويد:

'... مردم چهار صد خطبه از او حفظ كرده اند، من هم از او حفظ كرده ام، اى خطبه ها در ميان مردم مى گردد و در خطبه هاى خود از آنها استفاده مى كنند.'

سبط ابن الجوزى حنفى مى گويد:

'شريف ابوالحسن على بن محمد الحسينى اين گفته را با سندهائى به شريف مرتضى نسبت مى دهد گفته است: از خطبه هاى اميرالمومنين عليه السلام چهار صد خطبه به من رسيده است.'

[اين دو نقل قول را عبد الزهراء حسينى آورده است و گفته ى جوزى را از ص 128 تذكره الخواص او نقل مى كند "مصادر 47:1".]

از قول مسعودى هم "در بخش 3" نقل كرديم كه گفت چهار صد و هشتاد و اندى خطبه از امام در ميان مردم محفوظ است.

التبه اين بزرگان همه كلمه ى خطبه را به كار مى برند و سيد در نهج البلاغه مى گويد: باب خطب و الكلام الجارى مجرى الخطب و در مجموع 239 خطبه و كلام كوتاه و بلند از امام نقل مى كند.

اكنون دوباره باز مى گرديم به مبحث تلاشهاى قبل از سيد براى گرد آورى سخنان امام:

4- خطب اميرالمومنين از مسعده بن صدقه العبدى از علماى جمهورى. اين خطبه ها را وى از امام صادق و امام كاظم نقل كرده است و تا زمان سيد هاشم بحرانى متوفى به سال 1107 يا 1109 كتاب در دست بوده است و سيد بحرانى در تفسير خود البرهان از آن كتاب نقل كرده است.

[الذريعه 191:7.]

5- كتاب خطبه الزهراى اميرالمومنين تاليف ابى مخنف لوط بن يحيى بن مخنف بن سيلم الازدى متوفى به سال 157 كه از امام صادق روايت مى كرد و هشام بن كلبى از او، با اين كه ابى مخنف شيعه مى باشد علماى سنت مانند طبرى و ابن الاثير و ديگران او را موثق مى دانند.

[فهرست شيخ طويى:150. و اتقان:220.]

اين خطبه را ابن عبدربه مالكى در كتاب خود العقد الفريد آورده است "ج 2 ص 370"

6- خطب اميرالمومنين به روايت ابى عبدالله محمد بن عمربن واقد المدنى متوفى در سال 207 به نقل حاج آقا بزرگ تهرانى در كتاب الذريعه ج 7 ص 191.

7- خطب على عليه السلام تاليف ابى الفضل نصر بن مزاحم المنقرى كوفى عطار مولف كتاب پر ارزش ديگرى به نام صفين كه قسمتى از آن به دست ما رسيده است. از علماى قرن دوم است و ابن نديم او را از طبقه ى ابى مخنف به شمار مى آورد و گفته اند پيش از سال 202 در گذشته است.

8- خطب على كرم الله وجهه، تاليف هشام بن محمد بن السائب الكلبى. متوفى به سال 205 يا 206، از علماى شيعه.

9- خطب على و كتبه الى عماله تاليف ابى الحسن على بن محمد المدائنى. متوفى در بغداد به سال 225- سه كتاب اخير را ابن النديم در الفهرست آورده است.

10- مائه كلمه لاميرالمومنين على بن ابى طالب به انتخاب ابوعثمان عمرو بن بحر الجاحظ. متوفى به سال 255 ه-. اين مجموعه چند بار چاپ شده است و كتابهاى بسيارى به نثر و نظم در تقليد از آن تاليف گرديده است.

11- رسائل اميرالمومنين عليه السلام و اخباره و حروبه تاليف ابراهيم بن هلال بن عاصم بن سعد بن مسعود الثقفى الكوفى متوفى به سال 283. نقل از فهرست شيخ طوسى.

12- خطب اميرالمومنين عليه السلام مع شرحها تاليف قاضى نعمان مصرى متوفى به سال 363.

علاوه بر اين كتابها نام ده كتاب ديگر هم در فهرستها و سير آمده است كه از هيچ يك جز صد كلمه ى جاحظ اثرى نمانده است.

كارهاى پس از سيدرضى


سيد رضى آخرين كسى هم نبوده است كه سخنان امام را گرد آورد، بلكه پس از وى تنى چند از شيفتگان سخن امام، مستقلا و جدا از نهج البلاغه، بدين مهم همت گماشته اند كه نام برخى از آنان در زير مى آيد:

1- دستور معالم الحكم و ماثور مكارم الشيم من كلام اميرالمومنين على بن ابى طالب.

/ 18