روايت محب الدين طبرى - مجموعه مقالات الزهراء (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجموعه مقالات الزهراء (س) - نسخه متنی

سید عبدالرزاق کمونه حسینی، علی اکبر نهاوندی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


آمد و به همراهى پيامبر، فاطمه، حسن و حسين (عليهم السلام) از آن تناول كردند. سپس همسران پيامبر، از آن غذا خوردند و آن طعام، همچنان به حال خود باقى ماند. فاطمه (سلام الله عليها) گويد: آن را بر تمام همسايگانم پخش ساختم؛ و خداوند، در آن بركت و خير بسيارى قرار داد. اصل آن غذا، دو پاره نان و مقدارى گوشت بود، و باقى، بركت الهى بود.»

روايت محب الدين طبرى

روايت محب الدين طبرى


محب الدين احمد بن عبدالله طبرى از ابوسعيد نقل مى كند: «روزى على (عليه السلام) به فاطمه (عليهاالسلام) فرمود: آيا نزد تو، چيزى براى خوردن هست؟ فرمود: نه، قسم به آنكه پدرم را به نبوت گرامى داشت، نزدم چيزى نيست كه تناول كنى، و ما بعد از تو چيزى نخورديم، و الان دو روز است كه چيزى نداريم، كه تو را بر خود و اين دو پسر برگزينم. فرمود: اى فاطمه، چرا مرا آگاه نساختى، تا چيزى برايتان فراهم آورم؟ فرمود: از خدا شرم دارم، كه تو را بر امرى بدارم، كه توان آن را ندارى.

پس اميرالمؤمنين (عليه السلام) با اميد و حسن ظن به خدا، از خانه خارج شد. دينارى قرض گرفت. دينار در دستش بود، و مى خواست طعامى بخرد، كه مقداد را مشاهده نمود. آن روز، هوا در نهايت گرما بود؛ و آفتاب، از بالا و پايين، مقداد را آزرده ساخته بود. اميرالمؤمنين (عليه السلام)، با ديدن او در شگفت شد، و فرمود: اى مقداد چه امرى، تو را در اين ساعت، از خانه بيرون ساخته؟ گفت: اى ابوالحسن، بگذار به راه خودم بروم، و از مسائل پشت پرده سؤال مكن! فرمود: برادرزاده ام! بر تو جايز نيست، كه حالت خود را از من پنهان سازى.

گفت آگاه باش! هنگامى كه خوابيدم- سوگند به آنكه محمد (صلى الله عليه و آله) رابه نبوت برگزيد- مرا از خانه خارج نساخت، مگر سختى زندگى؛ و بتحقيق خانواده ام را در حالى ترك كردم، كه از

از گرسنگى گريه مى كردند. چون صداى گريه خانواده ام را شنيدم، نتوانستم بر زمين قرار گيرم، و محزون و حيران از خانه بيرون آمدم. اين قصه و حالت من است.

با شنيدن سخنان مقداد، اشك از چشمان اميرالمؤمنين (عليه السلام) سرازير شد، تا بدانجا كه قطرات آن، از لابلاى محاسن شريفش مى درخشيد. سپس فرمود: به جان همان بزرگوارى كه به او سوگند خوردى، من هم سوگند ياد مى كنم كه من هم حال تو را دارم، و براى رفع گرفتاريم دينارى قرض كرده ام، بيا و اين دينار را بگير، من تو را بر خود بر مى گزينم.

پس آن حضرت دينار را به مقداد داد و بازگشت، تا هنگام نماز ظهر و عصر و سپس مغرب رسيد. پس از اينكه نماز مغرب را هم با رسول خدا (صلى الله عليه و آله) گزارد، پيامبر اكرم، در صف اوّل على (عليه السلام) را ديدند. با پاى خود به او زدند. اميرالمؤمنين به دنبال ايشان به راه افتاد، تا اينكه در درب مسجد با هم برخورد كردند. پيامبر فرمود: اى على، نزدت چيزى هست كه امشب با هم بخوريم؟! على (عليه السلام) سر به زير انداخت. و به سبب شرم از حضرتش، توان پاسخ گفتن را نداشت. پيغمبر اكرم فرمود: اگر مى گويى نه، برويم؛ و اگر آرى، با تو بيائيم. فرمود: تشريف بياوريد، قدمتان بر چشم!

خداوند سبحان به پيامبرش وحى نموده بود كه شام آن شب را با آنان بگذراند. پس دست على (عليه السلام) را گرفت و با هم به راه افتادند. به خانه كه رسيدند، مشاهده نمودند، كه فاطمه (عليهاالسلام) در نمازگاه خويش است؛ و در پشت سرش، از ظرف غذا، بخار متصاعد است. چون صدّيقه ى اطهر، كلام پدر بزرگوارش را شنيد، از مصلاّى خود خارج شد، و بر حضرتش سلام نمود. فاطمه (سلام الله عليها)، عزيزترين فرد نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله) بود. پيامبر اكرم- صلى الله عليه و آله- پاسخ سلامش را داد، و بر سرش دست (مهربانى) كشيد. فرمود: در چه حالى دخترم؟

امشب ما را طعامى ده، خدا تو را بيامرزد.

فاطمه (عليهاالسلام) ظرف غذا را برداشت، و در مقابل ايشان گذارد.

چون على (عليه السلام) به آن نگريست، و بويش به مشامش رسيد، نگاهى تند به فاطمه (عليهاالسلام) انداخت. همسر ارجمندش گفت: چه نگاه تند و غضبناكى بر من مى كنى؟ پناه بر خدا مى برم! آيا بين خود و تو گناهى كرده ام، كه مستوجب خشم شما بشوم؟ فرمود: چه گناهى بالاتر از اين، كه امروز سوگند ياد نمودى و گفتى كه دو روز است كه در خانه چيزى ندارى؟!

فاطمه ى مرضيّه (عليهاالسلام) سر به آسمان برداشت و عرضه داشت: خدايا! ساكنان زمين و آسمان تو، گواهند كه من جز حق نگفته ام. فرمود: پس اين غذايى كه مانندش را نديده ام، و بويى شبيه آن را نشنيده ام، و نيكوتر از آن نخورده ام، از كجا آمده؟

پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله)، دست مباركش را بين دو كتف على (عليه السلام) نهاد، و فرمود: اين ثواب دينار است؛ اين پاداش دينار است؛ و اين از جانب خداست، كه خدا به هر كه بخواهد، بدون حساب، روزى مى دهد.

سپس پيامبر گريست، و فرمود: سپاس خداى را كه شما را از دنيا نبرد، تا آنكه آنچه را كه درباره ى زكريا اجرا نمود، درباره ى تو (اى على) جارى ساخت؛ و آنچه را كه درباره ى مريم جارى ساخت، درباه ى تو اى فاطمه جارى نمود؛ آن گونه كه هرگاه زكريا در محراب بر او وارد مى شد، نزدش طعامى مى يافت. به او مى گفت: اى مريم اين از كجاست؟ (مى گفت: از جانب خدا).»

اين حديث را حافظ دمشقى در كتاب «الاربعين الطوال» ياد كرده است.

___________________________________

ذخائر العقبى /45. و

___________________________________

در مورد نزول مائده ى آسمانى بر حضرت زهرا- صلوات الله عليها- به مصادر ذيل مراجعه شود:

1- عوالم العلوم ج 11 ص 98- 76.

2- احقاق الحق ج 10 ص 325- 318 و ج 19 ص 122- 120.

آيه ى مباهله

آيه ى مباهله


از آيات شريفى، كه روشنگر فضل نمايان صديقه ى كبرى (سلام الله عليها) است، آيه ى مباهله مى باشد:

«فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا وابناءكم و نساءنا و نساءكم وانفسنا وانفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنه الله على الكاذبين»

___________________________________

سوره ى آل عمران، آيه ى 61.

«پس به كسى كه درباره ى او (عيسى عليه السلام) با تو در مقام مجادله برآمد، بعد از آنكه (به وحى خدا به احوال او) آگاه گشتى، بگو: بياييد پسران خود و پسران شما، و زنان خود و زنان شما، و خود ما و خود شما را فرا بخوانيم؛ و سپس به درگاه خدا تضرع كنيم، و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.»

مسلم و ترمذى، هر دو در باب مناقب على (عليه السلام) از سعد بن ابى وقاص نقل مى كنند كه گفت: «چون آيه ى مباهله نازل شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله) على و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام) را طلبيد

و فرمود: خدا اينان خانواده ى من هستند.»

___________________________________

صحيح مسلم، كتاب فضائل الصحابه، باب فضائل على بن ابى طالب [عليه السلام]، ج 4، ص 1871.

صحيح ترمذى، ج 4، ص 302، ابواب مناقب على بن ابى طالب (عليه السلام)، باب 87، حديث 3808.

اين روايت را سيوطى، از ابن منذر و حاكم و بيهقى در سنن نيز نقل كرده اند.

___________________________________

درالمنثور سيوطى، ج 2، ص 39، به نقل از مسلم و ترمذى و ابن منذر و حاكم و بيهقى.

واقعه ى مباهله در روز بيست و چهارم ذى الحجه انجام گرفت.

محبّ الدين احمد بن عبدالله طبرى گويد: «چون آيه ى مباهله نازل شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله) دختر و داماد و نوادگانش را فرا خواند.»

___________________________________

ذخائر العقبى /25.

مسلم و ترمذى نيز، روايت فوق را از ابوسعيد خدرى نقل كرده اند، و در آخر آن آمده است كه حضرت پيغمبر (صلى الله عليه و آله) فرمود: «خدايا اينان خاندان منند.»

واحدى نيز اين خبر را از جابر بن عبدالله انصارى روايت مى نمايد.

___________________________________

اسباب النزول /75.

ابن حجر، از دارقطنى نقل مى كند كه: «على (عليه السلام)، در روز تشكيل شورا، با اهل آن چنين محاجّه فرمود: شما را به خدا قسم مى دهم، كه آيا در ميان شما، كسى غير از من هست، كه خداوند، او را به منزله ى «نفس پيامبر» قرار داده باشد؟ گفتند: نه...».

___________________________________

الصواعق المحرقه /باب يازدهم.

سيوطى از «دلائل النبوه» بيهقى نقل مى كند كه: «رسول خدا (صلى الله عليه و آله) نامه اى به اهل نجران نوشت... (و خبرى طولانى در اين باره بيان

نموده كه در آخر آن گويد:) در بامداد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله) با على و حسن و حسين (عليه السلام) براى مباهله و لعن نمودن دروغگويان آمدند؛ در حالى كه فاطمه (سلام الله عليها) به دنبال ايشان حركت مى كرد. و اين وضعيتى بود كه حضرت، چند زن داشتند (و هيچ كدام از آنها را همراه خود نياوردند)...»

___________________________________

دارالمنثور، ج 2 ص 38.

مقصود بيهقى از كلام آخرش، آن است كه همسران رسول خدا، (صلى الله عليه و آله) شايستگى مباهله را ندشتند، و قابل توجه نبودند.

واحدى از شعبى نقل مى كند كه گفت: «مقصود از پسران ما: حسن و حسين (عليهم السلام)، زنان ما: فاطمه (سلام الله عليها) و خود ما (نفس ما) على بن ابى طالب (عليه السلام) مى باشد.»

بنابراين واضح است كه خداى تبارك و تعالى، على (عليه السلام) را به منزله ى نفس پيامبر قرار داده است؛ و مقصود از زنان، فاطمه (سلام الله عليها)؛ و پسران، امام حسن و امام حسين (عليهماالسلام) هستند. در اينجا، مباهله براى اين انجام گرفت، تا در آن مخامصه، دروغگو از راستگو، و صاحب حق از طرفدار باطل شناخته شود. از اين رو، رسول خدا (صلى الله عليه و آله) عزيزان و خاصّان و محبوبترين خلايق نزد خود را، براى مباهله با خويش همراه ساخت؛ و هر چند كه اطمينان داشت كه دعوى خصم دروغ است، اما خود به تنهايى به مقابله ى آنان نرفت، بلكه عترت مطهّرش را نيز همراه خود ساخت، تا امت را به عظمت شان و جلالت آنها نزد خداى تبارك و تعالى، آشنا كند. و لذا آنان را- به امر پروردگارش- در دعاى خويش، شريك ساخت.

___________________________________

درباره ى واقعه مباهله، و اهميت و نتايج آن، مراجعه شود به:

1- اقبال الاعمال، ص 572- 496. عالم ربانى جناب سيد بن طاووس، در اين كتاب، واقعه ى مباهله را، به تفضيل تمام، به نقل از دو كتاب- كتاب المباهله تأليف ابوالمفضل شيبانى (387- 297 ه) و كتاب عمل ذى الحجه تاليف حسن بن اسماعيل بن اشناس (معاصر شيخ طوسى، قرن پنجم)- مى آورد. و اين خبر، ماخذ اغلب كتب بعد از ايشان در مورد مباهله است. در مورد كتابهاى شيبانى و ابن اشناس، به مقاله ى «اشتباهى بزرگ از ميرزا محمد خان قزوينى در مورد ابن طاووس و ابن اشناس» نوشته ى رضا استادى، مندرج در مجله ى نور علم (نشريه جامعه مدرسين حوزه علميه قم) شماره ى 3 فروردين 63، ص 90- 80 مراجعه شود.

2- اختصاص، شيخ مفيد، ص 113- 109.

3- شواهد التنزيل، ج 1، ص 129- 120.

4- بحار الانوار ج 21 ص 356- 276 و ج 35 ص 271- 257.

5- الكلمه الغراء فى تفضيل الزهراء سلام الله عليها، ص 11- 4.

6- غايه المرام، ص 306- 300 و 456- 454.

7- منهج الكرام در تعيين امام، سيد حسين عرب باغى، منهج هشتم، ص 121- 106.

8- فضائل الخمسه ج 1 ص 296- 290.

9- دلائل الصدق ج 2 ص 136- 130 و 389- 386.

10- احقاق الحق ج 3 ص 75- 46، ج 4 ص 467- 461، ج 6 ص 457- 449، ج 9 ص 91- 70، ج 14 ص 148- 131، ج 15 ص 662- 656، و ج 18 ص 391- 389.

11- اهل البيت و آيه المباهله، تاليف شيخ قوام الدين الوشنوى القمى، 51 صفحه رقعى، چاپ مطبعه الحكمه قم.

12- اهل البيت و آيه المباهله (ترجمه ى كتاب فوق)- مترجم: سيد ابوفاضل رضوى شيرازى، 112 صفحه رقعى.

13- المباهله- شيخ عبدالله السبيتى العاملى، چاپ مكتبه النجاح.

14- آفتاب درخشان در مباهله نصاراى نجران، تاليف: محمد احمد آبادى طيب زاده ى اصفهانى.

15- ناسخ التواريخ وقايع سال دهم هجرى.

16- دعاى روز مباهله را علاّمه مجلسى در زادالمعاد ص 428- 421 و مرحوم سيد محسن امين عاملى در مفتاح الجنات ج 3 ص 519- 516، به نقل از مصباح شيخ طوسى و اقبال سيد بن طاووس آورده اند.

17- فروغ هدايت، آيه الله سيد على بهبهانى، آيه ى 19، ص 226- 219.

18- به نوشته ى مرحوم حاج ملاعلى واعظ خيابانى در كتاب علماى معاصرين ص 149، شيخ على بن عليرضا خوئى- متوفى 1350 هجرى- كتابى بنام «حل الاعضال فى جواب و سؤال» در شرح حديث مناظره ى حضرت رضا عليه السلام با ماموران درباره ى آيه ى مباهله دارد.

سوره ى «هل اتى»

سوره ى «هل اتى»


از آيات شريفه اى كه دلالت بر زهد و فضيلت حضرت زهرا (سلام الله عليها) مى نمايد، آيات سوره ى هل اتى (سوره ى دهر يا انسان) است:

«ان الابرار يشربون من كاس كان مزاجها كافورا- عينا يشرب بها عباد الله يفجرونها تفجيرا- يوفون بالنذر و يخافون يوما كان شره مستطيرا- و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و اسيرا- انما نطعمكم لوجه الله لا نريد منكم جزاء و لا شكورا- انا نخاف من ربنا يوما عبوسا قمطريرا- فوقيهم الله شر ذلك اليوم ولقيهم نضره و سرورا- و جزيهم بما صبروا جنه و حريرا-...»

___________________________________

آيات 5 الى 12 سوره انسان. آيات بعد نيز با آيه ى 22 به مدح اهل بيت (عليهم السلام) و موقعيت آنان در بهشت مى پردازد.

«بدرستى كه نيكان (در بهشت)، از جامى نوشند كه طبعش (در لطافت و رنگ و بوى، مانند) كافور است- و آن از چشمه اى است كه بندگان خاص خدا، از آن مى نوشند؛ و هر كجا كه مى خواهند، به اختيارشان جارى مى شود- آنان كسانيند، كه نذر خود وفا مى كنند؛ و از روزى كه شر و سختيش، همه ى اهل محشر را فرا مى گيرد؛ بيم دارند- ايشان در راه

محبت او، فقير و يتيم و اسير را اطعام مى نمايند- (و مى گويند:) ما شما را بخاطر خدا اطعام مى كنيم، و از شما پاداش و سپاس نمى خواهيم- جز اين نيست كه ما از پروردگار خود؛ از روزى كه رنج و سختى آن، رخسار خلق درهم و غمگين است، مى ترسيم- پس خداوند، ايشان را از شر و فتنه ى آن روز محفوظ داشت، و به آنها روى خندان و دل شادمان عطا نمود- و پاداش شكيبايى آنان را، بهشت و لباس حرير بهشتى مقرر فرمود...»

امام ابوالمؤيّد موفّق بن احمد در كتاب فضائل امام واحدى در كتاب «البسيط» و ابواسحاق ثعلبى در تفسير كبير خود، از ابن عباس نقل مى كنند كه آيات ياد شده، در شأن على و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام) نازل شده است.

حافظان حديث و پيشوايان تفسير، از ابن عباس مجاهد، ابوصالح، عطاء و غيره روايت كرده اند كه:

حسن و حسين (عليهماالسلام) بيمار گشتند. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) و اكثر اعراب، به عيادت آنها آمدند. على (عليه السلام) و فاطمه (سلام الله عليها) و خادمه شان فضّه، نذر كردند كه در صورت بهبودى ايشان، سه روز روزه بگيرند. نزد خاندان رسالت چيزى نبود (كه با آن افطار كنند)، نه كم و نه زياد. پس على (عليه السلام)، سه پيمانه جو قرض نمود، و فاطمه (عليهاالسلام) پيمانه اى از آن را آرد نمود و پنج قرص نان از آن تهيّه كرد، تا هر يك به قرصى از آن افطار كنند. اميرالمؤمنين (صلوات الله عليه) نماز مغرب را گزارد، و به خانه آمد. فاطمه (عليهاالسلام) (سفره را گسترد و) قرصهاى نان را در مقابل افراد خانواده نهاد.

در اين هنگام مستمندى در زد، و تقاضاى طعامى نمود. پس تمامى افراد، خوراك خود را به مستمند دادند.

آن روز و شب گذشت، و چيزى تناول نكردند در روز دوم كه خانوده روزه گرفتند، صدّيقه ى اطهر (سلام الله عليها) پيمانه اى ديگر از آرد را پخت،

و از آن چند نانى تهيه نمود، و به هنگام افطار، در برابر على و حسن و حسين (عليهم السلام) گذارد. مجددا در به صدا آمد، و يتيمى مشاهده شد، كه طلب غذا مى كرد. اين نوبت نيز همگى طعام را بخشيدند. در افطار روز سوم نيز، اسيرى آمد، و ايثارگران، خوراك خود را به او عطا نمودند.

سه روز گذشت؛ و خاندان وحى، جز آب، چيزى از كامشان فرو نرفت. روز چهارم، پيامبر (صلى الله عليه و آله) ايشان را مشاهده نمود، كه از گرسنگى لرزه بر اندام دارند، و فاطمه (عليهاالسلام) شكمش به پشتش چسبيده و چشمانش فرو رفته است. پيامبر فرياد كشيد: خدايا! خاندان محمد (صلى الله عليه و آله) را درياب! آنان از گرسنگى تلف شدند.

جبرئيل فرود آمد و گفت: آنچه را كه خداوند براى آرامش خاطر تو درباره ى خانواده ات نازل كرده برگير. فرمود: چه بگيرم اى جبرئيل؟ پس او سوره ى «هل اتى» را بر حضرتش قرائت نمود.»

اين روايت را گروهى از علماى بزرگ اهل تسنن نقل كرده اند، از آن جمله اند: بيضاوى، زمخشرى در «تفسير كشّاف»، واحدى در كتاب «البسيط»، بغوى در «معالم التنزيل» و نظام الدين حسن بن محمد بن حسين نيشابورى در تفسير «غرائب القرآن و رغائب الفرقان». او حكايت گذشته و نزول آيات سوره ى دهر را ياد مى كند، سپس مى گويد: «روايت شده كه درخواست كننده ى از ايشان در آن سه شب، جبرئيل بوده است، كه به فرمان خدا قصد آزمايش ايشان را داشته است.»

سيوطى نيز در «الدر المنثور»، به اسناد خود نقل كرده كه آيه در مورد خاندان رسالت نازل شده؛ و از اين رو آيه به آنان اختصاص يافت، كه آنان ايثارى بزرگ نمودند، كه از غير آنان صادر نشد. همچنين او يادآور شده كه اين انفاق عظيم آنان، تنها براى رضاى خداى متعال انجام گرفته، و شوق به ثواب او و بيم از جلال او- تبارك و تعالى- يگانه عامل ايثار آنان بوده است؛ از اين رو خداوند هم (در روز قيامت)، رويشان را شاداب و دلشان

را شادمان مى نمايد.

شيخ مفيد (رضوان الله عليه) در كتاب «الارشاد» گويد: «خداوند، خاندان رسول خدا (صلى الله عليه و آله) را مورد اكرام و ستايش خود قرار داده است؛ زيرا آنان طعام خود را كه سخت به آن نياز داشتند، بر يتيم و مستمند و اسير بخشيدند. از اين رو خداوند سبحان، آيات سوره ى هل اتى را در شأن على و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام) نازل نموده: و يطعمون الطعام...، پس پاداش آنان را بطور قطع اعلام كرد و آن را مشروط به شرطى نساخت».

___________________________________

درباره ى نزول سوره ى هل اتى در شأن خمسه طيبه- عليهم السلام- مراجعه شود به:

1- غايه المرام مقصد دوم، باب 71 و 72، ص 374- 368.

2- بحارالانوار، 35، ص 256- 237.

3- الغدير، ج 3، ص 111- 106 و 171- 169.

4- فضائل الخمسه ج 1 ص 305- 301.

5- دلائل الصدق ج 2 ص 179- 172.

6- فاطمه الزهراء عليهاالسلام، ص 34- 31.

7- احقاق الحق ج 3 ص 177- 157، ج 9 ص 123- 110، ج 14 ص 457- 446، و ج 18 ص 343- 339.

8- الكلمه الغراء فى تفضيل الزهراء سلام الله عليها، ص 47- 38.

/ 55