برخى از فضائل صديقه ى كبرى - مجموعه مقالات الزهراء (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجموعه مقالات الزهراء (س) - نسخه متنی

سید عبدالرزاق کمونه حسینی، علی اکبر نهاوندی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


سلام نمود و مرا بشارت داد كه حسن و حسين (عليهماالسلام) دو سرور جوانان اهل بهشتند، و فاطمه (سلام الله عليها) بزرگ بانوى زنان بهشتى مى باشد.»

متقى هندى

___________________________________

كنز العمال 217:6. ابن عساكر و خطيب بغدادى

___________________________________

تاريخ بغدادى 391:4. به اسناد خود از ابن مسعود نقل مى كنند كه حضرت ختمى مرتبت (صلى الله عليه و آله) فرمود: «بهترين مردان شما على (عليه السلام) است، بهترين جوانان شما حسن و حسين (عليهماالسلام) هستند و بهترين زنان شما فاطمه (سلام الله عليها) است.»

مناوى روايت مى كند كه آن حضرت فرمود: «خديجه بهترين زنان عالم خويش است، مريم بهترين زنان عالم خويش است و فاطمه بهترين زنان عالم خويش است.»

___________________________________

فيض القدير 432:4.

اين حديث را حارث بن اسامه در مسند خود از عروه بن زبير نقل مى كند.

ترمذى به اسناد خود از انس بن مالك نقل مى كند كه پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود: «از زنان جهانيان، مريم دختر عمران، خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمد (صلى الله عليه و آله) و آسيه همسر فرعون براى تو (در عظمت و جلالت) كافى است.»

___________________________________

صحيح ترمذى 22:2.

ابوعيسى گويد: اين حديث صحيح مى باشد.

خطيب بغدادى، به سند خود از ابن عباس روايت نموده كه پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود: «شبى كه به معراج رفتم، بر درب بهشت اين جملات را نگاشته يافتم: «لا اله الا الله، محمد رسول الله، على حبيب الله»

(على محبوب خداست)، الحسن والحسين صفوه الله (حسن و حسين عليهماالسلام، برگزيدگان خدا هستند)، فاطمه خيره الله (فاطمه سلام الله عليها برگزيده ى خداست) على باغضيهم لعنه الله (بر دشمنان آنها لعنت خدا باد).»

___________________________________

تاريخ بغدادى 259:1.

ترمذى به اسناد خود از ام سلمه نقل مى كند كه: «رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فاطمه (عليهاالسلام) را در روز فتح مكه طلبيد و با او به آهستگى سخن گفت. فاطمه گريست. سپس سخنان ديگرى فرمود و فاطمه خنديد. ام سلمه گويد: پس از رحلت رسول خدا (صلى الله عليه و آله) از فاطمه (سلام الله عليها) علت گريه و خنده اش را پرسيدم. فرمود: رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مرا خبر داد كه از اين جهان رخت خواهد بست، پس من گريستم؛ سپس مرا آگاه ساخت كه من سرور زنان بهشتم، پس خندان گشتم.»

___________________________________

صحيح ترمذى 320:2.

ابوعيسى گويد: اين حديث حسن و نيكوست و از اين لحاظ شگفت و نادر مى باشد.

___________________________________

احاديث در اين مورد: فراوان است و به عبارت مختلف روايت شده است. از جمله:

الف- فاطمه سيده نساء العالمين

احقاق الحق ج 10 ص 42- 27 و ج 19 ص 22- 18 و 30.

ب- فاطمه سيده نساء اهل الجنه

احقاق الحق ج 9 ص 269- 145، ج 10 ص 99- 69، ج 18 ص 388- 384، و ج 19 ص 31-39.

ج- فاطمه سيده نساء هذه الامه

احقاق الحق ج 10 ص 113- 102 و ج 19 ص 29- 23، فضائل الخمسه ج 3 ص 177- 169.

د- فاطمه خير نساء هذه الامه

احقاق الحق ج 10 ص 115- 114.

ه- خير نساء العالمين اربع منهن فاطمه

احقاق الحق ج 10 ص 68- 43، و ج 19 ص 50- 44.

و- اشتقات الجنه الى اربع من النساء منهن فاطمه

احقاق الحق ج 10 ص 99، و ج- 19 ص 43- 40.

ز- مثلها فى هذه الامه كمثل مريم بنت عمران فى بنى اسرائيل-

احقاق الحق ج 10 ص 138- 135.

همچنين به كتاب عوالم العلوم ج 11 ص 51- 44، و كتاب «الكلمه الغراء فى تفضيل الزهراء» تاليف مرحوم عبدالحسين شرف الدين ص 55- 47 مراجعه شود.

برخى از فضائل صديقه ى كبرى

برخى از فضائل صديقه ى كبرى


از فضائل والاى حضرت (سلام الله عليها) آيه تطهير است، كه خداى تعالى مى فرمايد: «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا»

___________________________________

سوره ى احزاب، آيه 33.: «جز اين نيست كه خداوند مى خواهد تا پليدى را از شما خاندان بزاديد و پاك و مطهرتان گرداند.»

مراد به «اهل بيت» در آيه شريفه، كسانى اند كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) آنان را براى مباهله با نصاراى نجران با خود همراه ساخت.

اينان خمسه طيبه و پنج تن خاندان رسالتند كه حضرت پيغمبر (صلى الله عليه و آله) آنان را در زير كسا و عباى خود قرار داد (و فرمود: اينان خاندان منند).

اين پنج عنصر پاك، عبارتند از: پدر نواده هاى پيامبر: اميرالمؤمنين؛ پاره ى تنش فاطمه ى زكيه، و دو گل خوشبو و ثمره ى جانش امام حسن و امام حسين. (عليهم افضل الصلاه والسلام).

اين آيه براى بيان قدر و شرف و منزلت و پاكى آنان نازل شده است. و

«رجس» بر هر امرى كه فطرت سليم از آن بيزار و منزجر است، اطلاق مى شود. و خداوند، «رجس» را در تمام ابعادش، از اين خاندان دور ساخته است. از جمله موارد رجس، اشتباه و خطا مى باشد، كه به عنايت خداى تعالى در دودمان رسالت راه ندارد، زيرا كه امرى است ناخوشايند، كه نفوس پاك و عقل پيراسته، از آن دورى مى جويند. لذا اسم «رجس» بر آن مصداق مى يابد، و انتقاء آن از ايشان واجب است.

آيه ى شريفه، صريحا عصمت خاندان پيامبر (عليه و عليهم السلام) را بيان مى سازد، چنانكه علامت حصر «انما» در صدر آيه شاهد مقصود است، و نشانگر پيراستگى آنها از پليديها، و پاكيشان از امور ناپسند مى باشد.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) بيان فرمود كه آيه، اختصاص به خاندان شريفش دارد، و در موارد بسيارى، امت را به اين امر، آگاه ساخت. از آن جمله زمانى بود كه ايشان را، در خانه ام سلمه، در زير عباى خود پوشانيد (كه حديث شريف كسا كه حضرت فاطمه سلام الله عليها روايت نموده، در اين باره است). ديگر آنكه چون براى نماز صبح از درب خانه ى فاطمه (سلام الله عليها) مى گذشت، مى فرمود: «نماز، اى خانواده! جز اين نيست كه خداى مى خواهد پليدى را از شما خاندان بزدايد، و پاك و پاكيزه تان قرار دهد.»

اصل و اساس آيه تطهير دعاى ابراهيم خليل (على نبينا و آله و عليه السلام) است كه گفت: «واجنبنى و بنى ان نعبد الاصنام: «خدايا من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نما».

___________________________________

سوره ى ابراهيم، آيه ى 35. و پنج تن آل عبا (عليهم السلام) كسانيند كه مشمول دعاى حضرت ابراهيم (عليه السلام) مى باشند؛ و سرور و آقاى آنان رسول خدا (صلى الله عليه و آله) است. اما فاطمه (عليهاالسلام) بانويى است كه در آيه تطهير با ايشان شركت دارد، و حال آنكه امام نيست

و مادر ائمه (عليهم السلام) است.

محب الدين احمد بن عبدالله طبرى در بيان اينكه خمسه ى طيبه (عليهم السلام) اهل بيت پيامبر مى باشند كه آيه ى تطهير در شانشان نازل شده، به نقل از عمر بن ابى سلمه پرورده شده رسول خدا (صلى الله عليه و آله) گويد: «آيه ى انما يريد الله... در خانه ى ام سلمه بر رسول خدا (صلى الله عليه و آله) نزول يافت. پيامبر، فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام) را فرا خواند و عباى خود را گستراند، و على (عليه السلام) نيز در پشت سر حضرت بود. سپس فرمود: خدايا اينان خاندان من هستند، پليدى را از ايشان بزداى و پاك و مطهرشان قرار ده. ام سلمه گفت: من هم با ايشانم اى پيامبر خدا؟ فرمود: تو مقام خود را دارى و تو بر خير هستى...»

___________________________________

ذخائر العقبى /21. و در روايتى: «تو بر خير هستى، تو از همسران پيامبرى.»

اين حديث را ترمذى به اسناد خود از ام سلمه نقل مى كند كه: «حضرت پيغمبر (صلى الله عليه و آله) به فاطمه (عليهاالسلام) فرمود: «شوهر و پسرانت را بياور. آن بانو آنان را آورد، و حضرت رسول بر آنان عبايى فدكى انداخت، و سپس دستش را بر آنان گذارد و فرمود: خدايا اينان خاندان محمد (صلى الله عليه و آله) هستند، پس صلوات و بركات خود را بر محمد (صلى الله عليه و آله) هستند، پس صلوات و بركات خود را بر محمد (صلى الله عليه و آله) قرار بده، بدرستى كه تو ستوده خصال، و صاحب مجد و كبريايى هستى. ام سلمه گويد: گوشه ى عبا را بلند نمودم، تا من هم به جمع آنان بپيوندم، اما رسول خدا (صلى الله عليه و آله) آن را كشيد و فرمود: تو بر

خير هستى.»

___________________________________

مسند احمد 403:6. الذريه الطاهره ص 150- 149.

اين حديث را دولابى در كتاب «الذريه الطاهره» و محب الدين طبرى در ذخائر العقبى ص 22 نقل نموده است.

احمد بن حنبل به اسناد خود از ام سلمه نقل مى كند كه گفت: «پيامبر در خانه ى دخترش بود. فاطمه مقدارى حلوا در ظرفى تهيه نمود و خدمت پدر بزرگوارش آورد. حضرت فرمود: همسر و پسرانت را فرا بخوان. على و حسن و حسين (عليهم السلام) آمدند، و از آن حلوا تناول نمودند. پيامبر، در آن حال بر عباى خيبرى خود نشسته بود. من در اتاق نماز مى خواندم. خداوند عزيز و بلند مرتبه، اين آيه را نازل كرد. انما يريد الله... پيامبر گوشه ى عبا را گرفت و بر آنان افكند. سپس دستش را بيرون آورد و آن را به سوى آسمان بالا برد و فرمود: خدا اينان اهل بيت و خواص من مى باشند، پليدى را از آنان بزداى و پاك و مطهرشان قرار ده. و اين جمله را تكرار فرمود. من سرم را داخل اتاق نمودم و گفتم: من هم با شما هستم اى رسول خدا؟ فرمود: تو بر خيرى، تو بر خيرى.»

___________________________________

مسند احمد 292:6.

اين حديث را قسطلانى در «مواهب اللدنيه» ذكر كرده است.

محب الدين طبرى، از ام سلمه نقل مى كند كه گفت: «پيامبر (به خانه ى خدا فاطمه عليهاالسلام) آمد و سر به زير افكند. فاطمه حلوايى براى ايشان تهيه نمود، و با حسن و حسين (عليهماالسلام) خدمت آن سرور آمد. پيامبر به او فرمود: همسرت كجاست؟ او را بخوان. پس وى را آورد. آنان با هم مشغول تناول غذا شدند. بعد از آن پيامبر عبايى گرفت و آن را بر آنان گستراند. پس يك طرفش را به دست چپ گرفت و دست راست را به آسمان برد و فرمود: خدايا اينان خاندان و حاميان و خاصان من هستند؛

خدايا پليدى را از آنان بزداى و پاك و مطهرشان قرار ده، من با كسى كه با آنان بستيزد سر ستيز دارم، و با كسى كه با آنان رفتار مسالمت آميز داشته باشد رفتار مسالمت آميز دارم و با دشمن آنان دشمنم.»

___________________________________

ذخائر العقبى /22.

اين روايت را ابن قبابى در معجم خود وارد ساخته است.

احمد بن حنبل به اسناد خود از ام سلمه نقل مى كند كه گويد: «روزى رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در خانه ى من بود خادم آمد و اطلاع داد كه على و فاطمه (عليهماالسلام) دارند مى آيند. حضرت فرمود: برخيز و از خاندان من كناره بگير. پس من برخاستم و مقدارى از آنجا فاصله گرفتم. پس از اندى، على و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام)- كه در آن زمان كوچك بودند- وارد شدند. پيامبر، كودكان را گرفت و در دامان خود نهاد و ايشان را بوسيد. همچنين يك دست در گردن على (عليه السلام) آويخت، و يك دست در گردن فاطمه (عليهاالسلام)، سپس على و فاطمه (عليهماالسلام) را بوسيد... و فرمود: خدايا به سوى تو نه به سوى آتش، من و خاندانم (من و اهل بيتم را از آتش دوزخ به سوى خود پناه ده) گفتم: من هم اى رسول خدا؟ فرمود: تو هم.»

اين حديث را محب الدين طبرى نيز در «ذخائر العقبى» نقل كرده است. او گويد: آن را دولابى در كتاب «الذريه الطاهره» وارد ساخته است.

___________________________________

الذريه الطاهره، ص 150

مسلم، بن اسناد خود از عايشه نقل مى كند كه: «بامداد رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در حالى كه عبايى از موى سياه بر دوش افكنده بود، بيرون رفت. حسن بن على آمد و حضرت او را زير عبا نمود. سپس به ترتيب حسين بن على، فاطمه و على (عليهم السلام) آمدند و حضرت آنها را وارد عبا نمود. بعد از آن فرمود: انما يريد الله...: بدرستى كه خدا مى خواهد

پليدى را از شما بزدايد و پاك و مطهرتان گرداند.»

___________________________________

صحيح مسلم 192:1- كتاب فضائل الصحابه، باب فضائل اهل بيت النبى (چاپ پنج جلدى، ج 4 ص 1883).

اين حديث را حاكم نيشابورى روايت كرده، و آن را طبق موازين بخارى و مسلم صحيح دانسته است.

___________________________________

مستدرك الصحيحين 147:3.

احمد بن حنبل، به اسناد خود از ابوعمار نقل مى كند كه گفت: «بر وائله بن اسقع وارد شدم، در حالى كه نزد او گروهى بودند كه على (عليه السلام) را ياد مى كردند چون برخاستند، به من گفت: مى خواهى تو را به آنچه از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) ديدم، خبر دهم؟ گفتم: بلى. گفت: نزد فاطمه (عليهاالسلام) آمدم... تا آخر حديث»

___________________________________

مسند احمد 107:4.

ترمذى به اسناد خود از ام سلمه نقل مى كند كه: «پيامبر (صلى الله عليه و آله) حسن و حسين و على و فاطمه (عليهم السلام) را به عبايى پوشاند و فرمود: خدايا اينان خاندان و خاصان من هستند، پليدى را از آنان بزداى و پاك و مطهرشان بگردان. ام سلمه گفت: من هم با آنانم اى رسول خدا؟ فرمود تو بر خيرى.»

___________________________________

صحيح ترمذى 319:2.

ترمذى گويد اين حديثى حسن و نيكوست، و آن نيكوترين چيزى است، كه در اين باب روايت شده است. در همان باب فوق، ترمذى از عمر بن ابى سلمه، انس بن مالك، ابوحمراء معقل بن يسار و عايشه رواياتى در اين باره ياد كرده است.

___________________________________

درباره ى آيه تطهير و حديث كسا، مآخذ فراوانى موجود است، از جمله:

1- شواهد التنزيل ج 2 ص 92- 10.

2- غايه المرام مقصد 2 باب 1 و 2، ص 300- 287.

3- بحارالانوار ج 35 ص 236- 206.

4- فضائل الخمسه ج 1 ص 289- 270.

5- دلائل الصدق ج 2 ص 119- 103 و 481- 480.

6- فاطمه الزهراء عليهاالسلام ص 19- 15.

7- احقاق الحق ج 2 ص 573- 501، ج 3 ص 531- 513، ج 9 ص 69- 2، ج 14 ص 105- 40، و ج 18 ص 383- 359.-

8- رساله ى علامه سيد مرتضى عسكرى درباره ى حديث كسا.

9- كتاب مفصل و تحقيقى «آيه تطهير» آقاى سيد على موحد ابطحى، چاپ قم.

10- صدوده پرسش از آيه الله ميلانى- قدس سره- گردآورى و پاورقى- سيد محمد على ميلانى، پرسش 47، ص 158- 145.

11- مجموعه ى رسائلى درباره آيه تطهير- نسخه خطى شماره 42 كتابخانه ى آيه الله گلپايگانى- (مراجعه شود به: فهرست كتابخانه آيه الله گلپايگانى- ج 1 ص 53- 49. اين رسائل به زبان فارسى و عربى، و متعلق به قرن دوازدهم است).

12- جلاء ضمير فى حل مشكلات آيه التطهير، محمد على بن محمد تقى البحرانى، كه در الذريعه ج 5 ص 124 ذكر شده است.

13- الكلمه الغراء فى تفضيل الزهراء صلوات الله عليها، مرحوم علامه سيد ابوالحسين شرف الدين ص 25- 11.

14- الفوائد الطوسيه، شيخ حر عاملى، فائد 56، ص 240- 238، چاپ علميه ى قم، 1403 هجرى.

15- فروغ هدايت، مرحوم سيد على بهبهانى، ترجمه على دوانى، آيه 20، ص 336- 226.

16- رساله ى «بحث فى الاستدلال على حجيه اجماع اهل البيت- عليهم السلام- بآيه التطهير»، از يكى از اعلام اهل سنت كه در نشريه ى تراثنا، موسسه ى آل البيت قم، سال اول، شماره ى دوم، ص 49 توصيف آن آمده است.

17- جزء فى تحقيق اهل البيت المذكوره فى آيه التطهير، تاليف: محمد معين سندى تتوى حنفى متوفى 1161 هجرى. (تراثنا، سال اول، شماره دوم، ص 57).

18- آيه التطهير فى الخمسه اهل الكساء، تاليف سيد محى الدين الموسوى الغريفى چاپ مطبعه العلميه، نجف، 1377 قمرى.

19- آيه التطهير، تاليف سيد محمد باقر خرسان، كه نسخه ى خطى آن نزد مولف موجود است.

20- آيه التطهير، تاليف سيد محمد جواد حسينى جلالى، كه نسخه ى خطى آن نزد مولف موجود است.

21- مجمع الانوار، تاليف: سيد حسين موسوى كرمانى، چاپ مطبعه العلميه، قم، 1391 هجرى

(نام چهار كتاب اخير از نشريه ى تراثنا، سال اول، شماره ى چهارم، صفحات 51 و 58 نقل شد.)

22- آيه التطهير، سيد شهيد سعيد قاضى نورالله شوشترى، چاپ سنگى، هندوستان، 1341 هجرى، متن عربى همراه با ترجمه اردو.

فضيلتى نمايان (حديث سد الابوب)

فضيلتى نمايان (حديث سد الابوب)


از مواردى كه دلالت بر عظمت شان فاطمه (سلام الله عليها) دارد، آنكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) امر فرمود درب تمام خانه هايى را كه به مسجد آن حضرت در مدينه باز مى شد، بسته شود و تنها درب خانه ى على و فاطمه (عليهماالسلام) را باز گزارند؛ زيرا كه خداوند، آنان را از هر پليدى و ناپاكى پيراسته است.

بيهقى، به اسناد خود از ام سلمه نقل مى كند كه گفت: «رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به سوى ما خارج شد، و رو به اين مسجد آورد و فرمود: آگاه باشيد كه (حضور در) اين مسجد، براى جنب و حائض جائز نيست، مگر براى رسول خدا، على، فاطمه، حسن، و حسين (عليهم السلام)، آگاه باشيد كه اين نامها را براى شما بيان كردم، تا گمراه نشويد.»

___________________________________

سنن بيهقى 65:7.

اين روايت را بيهقى به طريقى ديگر نيز از ام سلمه روايت كرده است.

متقى هندى هم آن را ياد نموده و در ابتداى حديث آن را منقول از بيهقى و ابن عساكر و در آخر به نقل از بيهقى مى داند.

___________________________________

كنز العمال 218:6.

تزمذى به اسناد خود از ابن عباس نقل مى كند كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) امر به بستن درب خانه ها (ى اطراف مسجد) نمود، مگر درب خانه ى على.

ترمذى گويد: اين حديثى است نادر...

___________________________________

سنن ترمذى تصحيح عبدالرحمن محمد عثمان، ج 4 ص 305، ابواب مناقب على بن ابى طالب (عليه السلام) باب 92 حديث 3815.

همچنين ترمذى به اسناد خود از ابوسعيد نقل مى كند كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به على (عليه السلام) فرمود: «اى على، بر كسى حلال نيست كه در اين مسجد جنب شود، غير از من و تو.»

على بن منذر (راوى حديث) گويد به: فزار بن صرد گفتم: معنى اين حديث چيست؟ گفت: يعنى بر كسى جايز نيست كه درب آن را غير از من و على (عليهماالسلام) بكوبد. ابوعيسى گويد: اين حديثى است نيكو و نادر، كه آن را جز از اين طريق نمى شناسم (نشنيده ايم). محمد بن اسماعيل آن را از من شنيد و از آن به شگفت آمد.

___________________________________

صحيح ترمذى، ج 4، ص 303، ابواب مناقب على بن ابى طالب (عليه السلام) باب 90 حديث 3811.

مؤلف گويد: از اين احاديث به دست مى آيد كه رسول خدا، اميرالمؤمنين، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) مجازند كه از مسجد النبى (صلى الله عليه و آله) (درحال جنابت) عبور كنند، زيرا خداى تبارك و تعالى آيه ى تطهير در شانشان نازل فرموده و از هر پليدى و ناپاكى پيراسته اند.

خوارزمى، قصيده اى از صاحب بن عباد

___________________________________

كافى الكفاه اسمعيل بن ابى الحسن عباد بن عباس الطالقانى مشهور به صاحب بن عباد، از بزرگان علم و دين و ادب، وزير دولت شيعه ى ديلميان (آل بويه)، كه در سال 324 به دنيا آمد، و در 24 صفر 385 در رى رحلت نمود، و در اصفهان دفن شد.

علماى شيعه، به اتفاق، مراتب علم، زهد، تقوا، ادب، و ارادت او به ساحت قدس اهل بيت عصمت (عليه السلام) را ستوده اند.

وى اشعار فراوانى در مدح و مرثيه ى اهل بيت (عليهم السلام) دارد، كه برخى از مراثى او در رثاى حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) را، علامه مجلسى در بحار 45 ص 285- 282- و 293- 290 نقل نموده است.

شيخ صدوق، كتاب «عيون اخبار الرضا عليه السلام» را براى او تاليف نموده، و دو قصيده ى او در مدح حضرت رضا (عليه السلام) را در ابتداى آن كتاب آورده است. مورخ فاضل بن ماهر، حسن بن محمد قمى نيز كتاب «تاريخ قم» را براى او تاليف كرده، و در ابتداى كتاب، در فضايل و مكارم اخلاق صاحب سخن گفته است. همچنين حسين بن على بن بابويه (برادر دانشمند شيخ صدوق) بنام او كتابى نوشته است.

وى بر نگين انگشتر خود، اين بيت را نقش زده بود: «شفيع اسماعيل فى الآخره- محمد والعتره الطاهره». (عليهم السلام) صاحب بن عباد، كتب فراوانى نوشته، از جمله رساله اى در شرح حال حضرت عبدالعظيم حسنى، كه آن را محدث نورى، در خاتمه ى مستدرك الوسايل، تماما آورده است. درباره ى «صاحب بن عباد» مراجعه شود به:

1- سفينه البحار محدث قمى، ج 2 ص 14- 13، ماده ى «صحب».

2- الغدير، علامه امينى، ج 4، ص 81- 40.

3- چكامه اى در باورهاى شيعه (شرح يكى از قصايد صاحب بن عباد در امامت)، تاليف احمد تميم دارى.

4- هديه العباد در احوال صاحب بن عباد، شيخ عباسعلى اديب اصفهانى، چاپ اصفهان.

5- شرح حال صاحب بن عباد، احمد بهمنيار (دهقان)، چاپ دانشگاه تهران.

6- الارشاد فى احوال الصاحب الكافى اسماعيل بن عباد (عربى)، ابوالقاسم قوبائى اصفهانى، (تاريخ تاليف: 1259 هجرى قمرى)، نسخه خطى شماره ى 1685 كتابخانه ى آيه الله مرعشى نجفى در قم (فهرست كتابخانه آيه الله مرعشى، ج 5، ص 81- 80). اين كتاب، در سال 1312 شمسى به اهتمام سيد جلال الدين تهرانى در ضمن كتاب «تاريخ محاسن اصفهان» چاپ شده است. در مدح اميرالمؤمنين

/ 55