الدرس الثامن والاربعون
تعليم اللغة الفارسية
نحييکم اعزاءنا المستمعين، أجمل تحية، ونرحّب بکم في حلقة أخري من سلسلة حلقات برنامجکم "تعلّم الفارسية". في هذه الحلقة، أيضاً، سنتعلّم مفردات وعبارات جديدة من خلال حوار بين محمد وصديق له، يدعي ناصر. ناصر هذا دعا محمداً الي شقته، الواقعة في الطابق العلوي بأحد الابراج شمال طهران. ينظر الاثنان من خلال النافذة الي الجبال الشاهقة والخلابة في هذه المنطقة، ويتحدثان حولها. تعالوا نستمع اليهما، لکن بعدما نتعلّم المفردات التي يستخدمانها:
جبل= کوه
ثلج = برف
لا يوجد = نيست
جبال = کوهها
أيّ= کدام
بارد= سرد
جميل= زيبا
أنظر = ببين
ليت = کاش
جمال= زيبايي
هناک = آنجا
يوماً= روزي
موجود= هست
رأيتُ=ديدم
نذهب=برويم
يسمّون= مى گويند
عالي = بلند
فکرة جيدة = فکر خوبي
الصيف= تابستان
أعلى= بلندترين
نضع برنامجا = ًبرنامه ريزي مي کنيم
مملوء بـِ = پر از
بعيد = دور
معاً = با هم
**********
تعلّمنا المفردات، والآن نستمع الي الحوار.
محمد: در شمال تهران چه کوه هاي زيبايي است!
محمد: ما أجمل الجبال في شمال طهران!
ناصر: بله. به اين کوه ها البرز مي گويند.
ناصر: نعم يسمّون هذه الجبال البرز.
محمد: الآن تابستان است. اما آن کوه پراز برف است.
محمد: الآن صيف. أمّا ذلک الجبل مملوء بالثلج.
ناصر: کدام کوه؟
ناصر: أيّ جبل؟
محمد: آن کوه، ببين، آنجا.
محمد: ذلک الجبل، أنظر، هناک.
ناصر: بله. ديدم. اسم آن کوه دماوند است.
ناصر: نعم. رأيتـُه. اسم ذلک الجبل دماوند.
محمد: دماوند؟
محمد: دماوند؟
ناصر: بله آن کوه دماوند است. بلندترين کوه در ايران.
ناصر: نعم ذلک الجبل هو دماوند. أعلي جبل في ايران.
محمد: پس دماوند از تهران خيلي دور نيست.
محمد: إذنْ دماوند ليس بعيداً جداً عن طهران.
ناصر: نه دور نيست. اما آنجا خيلي سرد است.
ناصر: لا ليس بعيداً. لکنَّ الجوَّ هناک بارد جداً.
**********
محمد: خيلي زيباست. روزي با هم به کوه دماوند برويم.
محمد: جميلٌ جداً. نذهب معاً يوماً الي جبل دماوند.
ناصر: فکر خوبي است. براي آن روز برنامه ريزي مي کنيم.
ناصر: فکرة ٌ جيدة ٌ. نضع برنامجاً لذلک اليوم.
محمد: حتماً.
محمد: حتماً.
**********
والآن نستمع الي الحوار مرة اخري، لکن باللغة الفارسية فقط.
محمد: در شمال تهران چه کوه هاي زيبايي است!
ناصر: بله. به اين کوه ها البرز مي گويند.
محمد: الآن تابستان است. اما آن کوه پراز برف است.
ناصر: کدام کوه؟
محمد: آن کوه، ببين، آنجا.
ناصر: بله. ديدم. اسم آن کوه دماوند است.
محمد: دماوند؟
ناصر: بله آن کوه دماوند است. بلندترين کوه در ايران.
محمد: پس دماوند از تهران خيلي دور نيست.
ناصر: نه دور نيست. اما آنجا خيلي سرد است.
محمد: خيلي زيباست. روزي با هم به کوه دماوند برويم.
ناصر: فکر خوبي است. براي آن روز برنامه ريزي مي کنيم.
محمد: حتماً.
نستودعکم الله والسلام عليکم ورحمة الله وبرکاته.
الدرس السابع و الاربعون
الدرس السادس و الاربعون
الدرس الخامس والاربعون
الدرس الرابع والاربعون
الدرس الثالث والاربعون
الدرس الثاني والاربعون
الدرس الحادي والاربعون
