و اما الجدار آیه جدار و مظلومیت بیت فاطمه (علیهاالسلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

و اما الجدار آیه جدار و مظلومیت بیت فاطمه (علیهاالسلام) - نسخه متنی

حسین غیب غلامی هرساوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


و اما آيه ى مودّت كه مزد رسالت پيامبر در آن مشخص گرديده، اتمام حجتى از ناحيه ى پروردگار بر تمامى خلائق مى باشد، هنگامى كه از او مى پرسند: يا رسول الله نزديكانى كه مودّت آنها مورد تأكيد قرار گرفته است چه كسانى مى باشند؟

بيان مى فرمايد: على و فاطمه و دو فرزند آنان حسن و حسين صلوات الله عليهم.

1- اخرج الطبرانى بسنده عن ابن عباس، انه قال: لمّا نزلت: (قل لا اسالكم عليه اجرا الا الموده فى القربى) قالوا: يا رسول الله، و من قرابتك هؤلاء الذين وجبت علينا مودّتهم؟ قال: على و فاطمه وابناهما.

[المعجم الكبير 47:3 رقم 264، 351:11 رقم 12259.]

2- وأخرج الحاكم بسنده عن على بن الحسين انه قال: «خطب الحسن بن على حين قتل على، فحمد الله وأثنى عليه ثم قال: لقد قبض فى هذه الليله رجل لا يسبقه الأولون بعمل و لايدركه الاخرون، وقد كان رسول الله صلى الله عليه و آله يعطيه رايته فيقاتل و جبرئيل عن يمينه و ميكائيل عن يساره، فما يرجع حتّى يفتح الله عليه، و ما ترك على اهل الارض صفراء و لابيضاء، إلّا سبع مائه درهم فضلت من عطاياه أراد ان يبتاع بها خادما لأهله... ثم قال: أيها الناس! من عرفنى فقد عرفنى، و من لم يعرفنى فانا الحسن بن على، وأنا ابن النبى، وأنا ابن الوصى، وأنا ابن البشير، وأنا ابن النذير، وأنا ابن الداعى إلى الله باذنه، وأنا ابن السراج المنير، وأنا بن اهل البيت الذى أذهب الله عنهم الرجس و طهرهم

تطهيراً، وأنا من اهل البيت الذى افترض الله مودّتهم على كلّ مسلم، فقال تبارك و تعالى لنبيّه صلى الله عليه و آله: (قُل لا اسالكم عليه اجرا إلا الموده فى القربى و من يقترف حسنه نزد له فيها حسنا)

[الشورى:22.]فاقتراف الحسنه مودّتنا أهل البيت»

[المستدرك على الصحيحين 172:2، المعجم الاوسط 88:3 رقم 2176، مسند أحمد 199:1 رقم 1721- 1722.]

3- و قال الحضرمى فى رشفه الصادى: صح عنه صلى الله عليه و آله: «ان الله اوصانى بذوى القربى».

[رسفه الصادى:149.]

و ترجمه ى اين روايات بدين قرار است:

1- طبرانى كه از اعاظم علماى اهل حديث مى باشد روايت مى كند: هنگامى كه آيه ى شريفه «مودّت» نازل گرديد از آن حضرت پرسيدند كه ذوى القربى چه كسانى مى باشند؟

حضرت در جواب فرمود: ذوى القربى على و فاطمه و حسن و حسين مى باشند.

2- و حاكم نيشابورى نيز روايت مى كند كه حسن بن على عليه السلام بعد از آنكه پدرش على بن ابى طالب به شهادت رسيد براى مردم خطبه خواند، و در آن پس از حمد و ثناى پروردگار فرمود: اى مردم: در اين شب كسى از دنيا رفته است كه روزگار همانند او را در ميان گذشته گان و در ميان آيندگان نخواهند ديد، او كسى بود كه پيامبر

خدا پرچم فتح و ظفر را بدست او مى داد، و او را ملائكه مقرب پروردگار از چپ راست حراست مى نمودند، و او برنمى گشت مگر آنكه فاتح ميدان بود.

از اموال دنيا چيزى بجاى نگذاشت مگر هفتصد درهم كه آنهم قصد داشت براى اهل بيت خويش خدمتكارى خريدارى نمايد،...

سپس فرمود اى مردم هر كس مرا نمى شناسد بداند، كه من حسن بن على فرزند پيامبر خدا مى باشم، فرزند وصى رسول بشير و نذير، من از اهل بيتى مى باشم كه خداوند رجس و ناپاكى را از آنها دور نمود (آيه ى تطهير)، من از اهل بيتى مى باشم كه خداوند در قرآن مودّت آنها را واجب گردانيده (آيه ى مودّت)، و فرموده است هر كس كه بخواهد به حسنه اى رسيده باشد بايد از طريق مودّت و محبت ما بدان نائل گردد.

فصل سوم


جلالت بيت فاطمه


حال كه سخن از تعمير جدار يتيم به اينجا كشيده شد، مناسبت دارد كه از رعايت حريم ديوار خانه اى هم سخن بميان آوريم كه پاره هاى تن رسول خدا در آن منزل و مأوى نموده بودند.

و عرضه بداريم كه يا رسول الله سخن همان بود كه تو آنروز بيان نمودى، و پرده ى اسرار همان بود كه تو از معماى بيداد كنار افكندى، يا رسول الله لسان ناطق بوحى تو بود كه اسرار نفاق را هويدا گردانيد، تو بودى كه اصحاب به قهقرى رفته ى در جاهليت را رسوا فرمودى، كه اگر تو آنروز درباره ى اصحاب خود چنين نمى فرمودى، امروز كسى نمى توانست دريابد كه جاهليت گرويدگان و به قهقرى رفته گان اصحاب تو چه كسانى بوده اند.

آنانكه اذيت و آزار دختر تو را عين ديندارى تلقى نموده، و رضاى خدا را در رضاى شرك و بيدار قلمداد مى نمودند،!

[المغنى : القاضى عبدالجبّار 337:1، ط. مصر. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد 272:16.]چه تفاوتى مى توانند داشته باشند آن جاهلى مردمانى كه سنگ و چوب را خداى خويش مى پنداشتند، با سر سپردگان سامرى و عجل او؟!

اگرچه جاهلى سيرتان فروتن در پاى بت، هرگز از خدايان چوبين خود ستمى نديده و آزارى حس نمى نمودند!!

بت پرستيدن مردمان جاهلى، به يقين فرمان قهر و غضب در پى نداشته و هرگز كسى را به آتش تهديد نمى نمود!!

يا رسول الله صحابه ى تو دين تو را مستمسك آزار فرزندان تو قرار دادند، و ستم را بر آنان روا نمودن، و آزار آنان را يكى از واجبات دين خود محسوب گردانيدند.

ابن تيميه كه از بزرگترين نظريه پردازان آن طائفه مى باشد، در كتاب منهاج السنه مى نويسد:

أبوبكر و عمر رضى الله عنهما و ليا الامر، والله قد امر بطاعه اولى الامر، و طاعه ولى الامر طاعه الله و معصيته معصيه الله، فمن سخط امره و حكمه فقد سخط امر الله و حكمه و على و فاطمه ردّا امر الله و سخطا حكمه و كرها رضى الله لان الله يرضيه طاعته و طاعه ولى الامر طاعته فمن كره طاعه ولى الامر فقد كره رضوان الله والله يسخط بمعصيته و معصيه ولى الامر معصيته فمن اتبع معصيه ولى الامر فقد اتبع ما اسخط الله و كره رضوانه

[منهاج السنه 171:2- 172.]

ترجمه: ابوبكر و عمر بخلافت رسيدند و خداوند هم دستور فرموده، كه از ولى امر تبعيت گردد، و طاعت او طاعت خدا و معصيت او معصيت خدا مى باشد، و كسى كه او را برنجاند

و موجبات غضب او را فراهم آورد همانا خدا را بغضب درآورده است، و على و فاطمه ردّ امر ولى خدا نموده و او را نافرمانى نمودند! و بدين سبب مستحق عقوبت مى باشند!! چرا كه موجبات غضب الهى را فراهم آورده اند!!

و شيخ الشريعه ى اصفهانى در كتاب خود بعد از نقل اين كلام از ابن تيميه چنين گفته است:

كفافا بهذا قدحا فى ابى بكر و عمر حيث انهما أسخطا عليا و فاطمه صلوات الله عليهما، و من اسخطهما فقد أسخط رسول الله صلى الله عليه و آله على ما فى الصحيحين للبخارى و مسلم، قال الله تعالى: (ان الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم فى الدنيا و الاخره)

[الاحزاب:57.]

و لينظر العاقل جساره هذا الخبيث حيث نسب إلى اميرالمومنين والصديقه الطاهره انهما أسخطا الله و كرها رضوانه مع ما ملؤا به كتبهم و طواميرهم من مناقبهما و فضائلهما و يستدل على ذلك بأنهما سخطا حكم أبى بكر و هو ولى الامر.

ولا يعقل انه اذا ثبت انهما سخطاه ثبت انه ليس ولى الامر والشيعه يستدلون بأمثال هذا على ان ابابكر غاصب للامر، و كيف يجعل هذا الشقى كونه ولى الامر أمراً مفروغا عنه و يفرّع عليه هذه الهذيانات، ولذا ترى علما السنه اعملوا كلّ حيله فى دفع هذا الطعن اثبات أنهما لم يسخطا على ابى بكر.

و لهذا و أمثاله صار مطعونا فى عصره مخذولا فى زمانه عند علماء

السنه أيضاً وأفتى جماعه من أهل نحلته بكفره و زندقته.

و فى تاريخ اليافعى انه نودى بدمشق و غيره أن من كان على عقيده ابن تيميه فدمه و ماله حلال.

[القول الصراح فى البخارى و صحيحه الجامع: 140- 141.]

ترجمه: همين كلام واعتراف از ابن تيميه كافى است در افشاى جريان خزنده ى نفاق، و اعترافى است، كه بعد از رسول خدا على و فاطمه را مورد آزار و اذيت قرار گرفته و هدف تير بلا گرديده اند،!

و در صحيحين روايت نمودند: كسى كه على و فاطمه را بغضب آورد، پيامبر خدا را بغضب درآورده است، و آيه ى شريفه ى نيز بصراحت خويش مى گويد: (ان الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم اللَّه فى الدنيا والاخره)

[الاحزاب: 57.، كسى كه خدا و رسول را اذيت نمايد، خداوند آنها را در دنيا و آخرت مورد لعن خود قرار داده است.

با در نظر گرفتن آيات و روايات فراوان چنين استفاده مى گردد كه هجوم آورندگان به بيت فاطمه، در فاصله اى زياد از تعاليم دينى قرار گرفته، و از فرامين و دستورات آسمانى قرآن دور، و جهل آنها به احكام نورانى در چه مرتبه اى از انحطاط قرار داشته است.

آن خانه خانه اى بود كه برترين انسانهاى روى زمين در آن مأوى گرفته بودند، پيامبر خدا درباره ى خانه ى فاطمه فرمود: كه بيت على و فاطمه از بيوت انبياء برتر و بالاتر است.

آرى خانه على و فاطمه از برترين منازل واز با فضيلت ترين بيوت

انبياء مى باشد.

أخرج ابن مردويه، عن انس بن مالك و بريده قال:

قرأ رسول الله صلى الله عليه و آله هذه الآيه (فى بيوت اذن الله ان ترفع و يذكر فيها اسمه) فقام اليه رجل فقال: اى بيوت هذه يا رسول الله؟ قال: بيوت الانبياء، فقام اليه ابوبكر فقال: يا رسول الله هذا البيت منها؟ لبيت على و فاطمه، قال: نعم من افاضلها

[الدّر المنثور- السيوطى 203:6، سوره النور، الآيه 36. روح المعانى: الالوسى 174:18 وفيه: فقام أبوبكر فقال: يا رسول الله هذا البيت منها، لبيت على و فاطمه. قال: نعم من أفاضلها.]

ابن مردويه از انس بن مالك و بريده ى اسلمى روايت نموده است كه: نبى مكرم اسلام صلى الله عليه و آله آيه ى «فى بيوت اذن الله...» را تلاوت فرمودند كه مى فرمايد: در خانه هائى كه خداوند اجازه فرمود، بلند مرتبه و رفيع گرديده شوند، و در آنها اسم خداوند برده شود.

شخصى بپا خاست و پرسيد: اين خانه ها چگونه و از آن چه كسانى مى باشند؟

حضرت فرمود: از آن انبيا مى باشند.

سپس ابوبكر برخاست، و از حضرت پرسيد: آيا اين خانه نيز از جمله آن خانه ها مى باشد؟ اشاره بخانه ى على بن ابيطالب و فاطمه نمود.

حضرت فرمود: آرى اين خانه از برترين آن خانه ها مى باشد.

خانه اى كه هر روز رسول خدا صلى الله عليه و آله مى آمد و در آستانه ى آن مى ايستاد و به اهل آن سلام مى داد.

يأتى فى كل يوم رسول الله صلى الله عليه و آله مده تسعه أشهر الى باب هذا البيت يسلم على اهله و يقرا عليهم الايه المباركه: (انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا)

[الاحزاب، الايه.

أخرج ابن جرير و ابن مردويه عن أبى حمرا، قال: حفظت من رسول الله صلى الله عليه و سلم ثمانيه أشهر بالمدينه ليس من مرّه يخرج الى الصلاه الغداه الا اتى الى باب على رضى الله عنه، فوضع يده على جنبتى الباب ثم قال: الصلاه... الصلاه (انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا).

و أخرج ابن مردويه عن ابن عباس قال: شهدنا رسول الله صلى الله عليه و آله تسعه اشهر، ياتى كل يوم على باب على بن ابى طالب عند وقت كل صلاه فيقول: السلام عليكم و رحمه الله و بركاته اهل البيت (انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا). الدّر المنثور 606:6، سوره الاحزاب، الايه 33.]

طبق اين روايت كه مفسرين آنرا ذكر نموده اند، پيامبر بمدت نه ماه پس از نزول اين آيه مى آمد، و بر آستانه ى درب خانه ى فاطمه مى ايستاد، و به أهل خانه سلام مى داد.

در آن خانه چه كسانى بودند؟ فاطمه:

«فاطمه بضعه منّى...»

[و هو فى المستدرك 158:3، و عند الطبرانى و البزار برواياته فى مجمع الزوائد 203:7.]

/ 13