خطبه ها و كلمات على - گردآورندگان سخنان امام قبل از علامه شریف رضی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گردآورندگان سخنان امام قبل از علامه شریف رضی - نسخه متنی

عزیز الله عطاردی قوچانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





خطبه ها و كلمات على



از اميرالمومنين سلام الله عليه خطبه ها و سخن هاى فراوانى در كتب تاريخ و اخبار و آثار روايت شده است، على عليه السلام بعضى از اين خطبه ها را در منابر مدينه، بصره و كوفه ايراد نموده است، و پاره اى ديگر را در ميدان جنگ و هنگام پيكار با دشمنان براى لشكريان خويش خوانده و آنها را از امور جارى آگاه نموده است.


اين خطابه ها در موضوعات مختلف وارد شده اند، بعضى در توحيد و خدا شناسى و صفات الهى ايراد گرديده اند و مسلمين را با خداوند متعال و صفات ثبوتيه و سلبيه آشنا كرده و در حقيقت علم خدا شناسى و معرفت پروردگار را به مردم آموخته اند و بعضى ديگر درباره پيامبران و سفيران خداوند آورده شده اند كه اميرالمومنين سلام الله عليه در آنها از خصوصيات پيامبران و رنجهاى آنان در ترويج دين مبين اسلام گفتگو مى كند، مخصوصا از فدا كارى هايى كه حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله در راه تحقق نظام اسلامى متحمل شده اند.


پاره اى از خطبه ها نيز درباره ى فضايل اخلاقى و آداب اجتماعى و فردى مسلمانان مى باشد. على عليه السلام در اين گونه خطبه ها از آداب شريعت و احكام و مقررات دينى سخن گفته است و با بيانات شافيه و مواعظ كامله خود، راه سعادت و خوشبختى را به جامه اسلامى مى نماياند.


تعدادى از خطبه ها در موضوع جهاد با كفار و منافقان ايراد شده اند و على عليه السلام در اين گونه خطبه ها كه تعداد آنها فراوان است، شيعيان و پيروان خود را به جهاد با منافقان و كسانى كه خود را در ظاهر مسلمان جلوه مى دهند تشويق مى نمايد و مى فرمايد: جهاد يكى از درهائى است كه آدميان را به خداوند مى رساند.


از على عليه السلام نامه ها و فرمان هائى نيز رسيده كه براى حكام و واليان خود نوشته است. امام در اين فرمانها بهترين دستور العمل ها را براى هدايت و فلاح مردم صادر فرموده است


از اين گونه فرمانها مواردى وجود دارد كه مى تواند در همه زمانها و مكانها سرمشق مسلمين و جامعه بشريت باشد.


جمع آورى خطبه هاى على



از زمان اميرالمومنين سلام الله عليه گروهى خطابه هاى آن حضرت را ثبت نموده و در مجموعه هايى گرد آورده اند.


هدف آنها از چنين اقدامى آن بود كه آيندگان را نيز از اين سرچشمه هاى فضيلت و دانش سيراب نمايند و مسير رشد و تكامل را براى ايشان هموار سازند.


تعدادى از اين مجموعه ها تا زمان شيخ ابوجعفر طوسى رضوان الله تعالى و معاصرش ابوالعباس نجاشى در بغداد محفوظ و در دسترس مردم بوده است، اما متاسفانه اين آثار هنگام ورود طغرل بيك سلجوقى به بغداد به علت جهالت و تعصب وى با به آتش كشيده شدن تعدادى از كتابخانه هاى شيعه از بين رفته است. كتابخانه هاى مزبور بدست سلاطين آل بويه كه از شيعيان كه از عليه السلام عصمت و طهارت روايت شده بود با انواع كتب علمى و ادبى در آن جا گرد آمده بود. اين كتابخانه ها داراى انواع كتابها در علوم و معارف بود، كه دانشمندان از آنها استفاده مى نمودند. لكن جاه طلبان و دنيا پرستان كه همواره با تحريك عواطف و احساسات عوام به مقاصد شوم خود مى رسند در اين جا نيز دست بكار شدند، و با ايجاد اختلاف بين اهل سنت و شيعه بهانه اى بدست طغرل بيك سلجوقى سلطان متعصب حنفى دادند و همانطور كه در بالا گذشت او بعنوان اينكه اين كتابها از كتب ضلال است دستور آتش زدن آنها را صادر كرد، و آثار عليه السلام عليهم السلام طعمه حريق شد. بدنبال اين امر شيخ طوسى عالم بزرگ شيعه كه در بغداد مى زيست به نجف مهاجرت كرد، و نجف اشرف را پايگاه علمى شيعه قرار داد.


اينك ما مختصرا به معرفى كسانى كه به جمع آورى خطبه ها و سخنان امام على "ع" همت گماردند، مى پردازيم.


حارث اعور همدانى



بطورى كه از آثار و اخبار وارده معلوم مى شود حارث اعور نخستين كسى است كه


خطابه هاى على عليه السلام را جمع آورى كرده، و كتابى در اين موضوع تاليف كرده است. براى روشن شدن اين موضوع، مطلبى را كه در اصول كافى نقل شده است ذكر مى كنيم:


محمد بن يعقوب كلينى رضوان الله عليه بسند خود از ابواسحاق سبيعى روايت مى كند كه حارث اعور گفت: على عليه السلام در يكى از روزها بعد از اداء نماز عصر براى مردم خطبه اى خواند، و مردم از سخنان بليغ و شيواى آن حضرت در شگفت شدند، و از بيانات آن جناب در توحيد و خدا شناسى سود بردند.


ابواسحاق سبيعى مى گويد: به حارث اعور گفتند: آيا شما از آن سخنان چيزى به خاطر ندارى؟ گفت: چرا من سخنان على عليه السلام را نوشته ام. ابن اسحاق گفت: در اين هنگام حارث اعور سخنان اميرالمومنين سلام الله عليه را كه در توحيد و مسائل خدا شناسى بود براى ما املاء فرمود.


[
كافى: 141/1.]



زيد بن وهب جهنى



ابوسليمان زيد بن وهب جهنى كوفى از ياران على عليه السلام و از سربازان او در جنگ نهروان مى باشد كه در سال 96 هجرى در گذشته است. وى از ثقات بود و شيخ طوسى درباره ايشان مى گويد: وى خطابه هاى اميرالمومنين عليه السلام را كه در منابر به مناسبت اعياد ايراد شده بود جمع كرد كه اين مجموعه را ابومنصور جهنى از او روايت مى كند.


[
فهرست شيخ 97.]



ابراهيم بن حكم فزارى



ابواسحاق ابراهيم بن ظهير فزارى يكى از مفسران است و روايات خويش را از سدى نقل مى كند. وى كتب زيادى تاليف كرد، كه از آن جمله كتابى در ملاحم و كتابى در خطبه هاى امام على عليه السلام است. اين كتاب را احمد بن محمد بن موسى و محمد بن جعفر از او روايت مى كنند.


[
فهرست شيخ: 27 و نجاشى: 12.]



ابراهيم بن محمد ثقفى



ابواسحاق ابراهيم بن محمد ثقفى از نوادگان سعد بن مسعود ثقفى است. جد وى سعيد بن مسعود از طرف امام على "ع" والى مدائن بود، و امام حسن عليه السلام پس از اينكه در مدائن


مجروح شد در منزل اين شخص فرود آمد. و مختار بن ابى عبيد برادر زاده وى مى باشد.


ابراهيم بن محمد نخست مذهب زيدى داشت، و بعد به مذهب اماميه گرويد، و در اصفهان مقيم شد، گفته اند: احمد بن محمد با گروهى از اهل قم باصفهان رفتند و او را دعوت كردند تا در قم اقامت نمايد، اما وى حاضر به خروج از شهر اصفهان نشد و در آنجا به ترويج مذهب عليه السلام پرداخت. اين محدث بزرگ آثار بسيارى دارد كه اغلب آنها درباره عليه السلام اهل بيت عليهم السلام مى باشد، و از آن جمله كتابى است بنام رسائل اميرالمومنين عليه السلام. شيخ ابوجعفر طوسى رضوان الله عليه در ميان آثار او از اين كتاب ياد مى كند و آن را از احمد بن عبدون روايت مى نمايد.


[
فهرست: 27.]



ابراهيم بن سليمان



ابواسحاق ابراهيم بن سليمان بن عبدالله نهمى از قبيله حمدان است كه در كوفه اقامت داشت، اين محدث جليل القدر از ثقات بشمار مى رود و تاليفات و آثار متعددى دارد كه از آن جمله كتاب خطب و كتاب مقتل امام على بن ابى طالب عليه السلام مى باشد.


شيخ طوسى و نجاشى كتب او را از احمد بن عبدون و احمد بن عبدالواحد روايت مى كنند، و اين محدث از اين جهت كه در ميان قبيله بنى نهم و بنى تميم و بنى هلال زندگى مى كرده او را به هر سه قبيله نسبت مى دهند، ولى نسبت اصلى او به بنى نهم است.


[
فهرست شيخ: 29 و نجاشى: 12.]



اسماعيل بن مهران



اسماعيل بن مهران بن محمد سكونى ابويعقوب كه از ثقات محدثين است و روايت خود را از امام رضا "ع" نقل مى كند. كه محضر مبارك امام رضا "ع" را درك كرده و روايات خود را از ايشان نقل مى نمايد. وى كتب متعددى در موضوعات مختلف تاليف نموده است. كتابى در ملاحم و كتاب ديگرى از خطبه هاى امام على "ع" از زمره آثار او بشمار مى رود.


شيخ طوسى و نجفى اين كتابها را از طريق حسين بن عبيدالله و محمد بن محمد از وى روايت مى كنند. ابن عبدون نيز كتاب خطب او را نقل كرده است.


[
فهرست شيخ: 34 و نجاشى: 21.]



اصبغ بن نباته



ابوالقاسم اصبغ بن نباته حنظلى از ياران خاص على عليه السلام بود و در كوفه اقامت


داشت. اصبغ علوم و معارف زيادى از على عليه السلام روايت كرده است. از جمله مى گويد: من در خانه على عليه السلام دعا مى خواندم و ركوع مى كردم، در اين هنگام على عليه السلام كه مى خواست از خانه بيرون رود فرمود: اى اصبغ چه مى كنى به او گفتم: ركوع مى كردم و دعا مى خواندم، فرمود: اى اصبغ تو را دعايى كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيده ام، تعليم مى كنم. گفتم: دوست دارم آن را به من تعليم كنى، فرمود: بگو الحمد الله على ما كان و الحمد الله على كل حال . اصبغ بن نباته همچنين عهد نامه مالك اشتر را كه در هنگام رفتن به مصر برايش نوشته شد و نيز وصت على عليه السلام را بفرزندش محمد بن حنفيه روايت مى كند، و شيخ ابوجعفر طوسى و نجاشى اين او را به طرق خود از ابن ابى جيد و حسين بن عبيدالله و ابن جندى نقل مى نمايد.


[
فهرست شيخ: 62 و نجاشى: 7.]



قاسم بن يحيى



قاسم بن يحيى راشدى از احفاد حسن بن راشد بغدادى است، و حسن بن راشد خود يكى از وزراى مهدى و موسى و هارون الرشيد بود. قاسم بن يحيى از امام صادق و امام كاظم عليهم السلام روايت مى كرده و كتابى بنام آداب اميرالمومنين سلام الله عليه داشته كه اين كتاب را شيخ طوسى روايت مى كند.


[
فهرست: 153.]



لوط بن يحيى



ابومخنف لوط بن يحيى بن مخنف ازدى، از بزرگان علماء و محدثين بشمار مى رود. مخنف جد او در جنگ جمل در حضور على عليه السلام بود و در همين جنگ كشته شد. ابومخنف آثار زيادى دارد، و مورد اعتماد محدثين و مورخين شيعه و سنى مى باشد. وى از امام صادق عليه السلام حديث نقل مى كند.


شيخ طوسى مى گويد: ابومخنف از اصحاب امام حسن و امام حسين عليهاالسلام بود و كتاب هاى فراوانى تاليف كرده كه يكى از آنها خطب على عليه السلام است او اين كتاب را از طريق احمد بن عبدون به سندش از نصر بن مزاحم و او از ابومخنف لوط بن يحيى روايت كرده است.


[
فهرست شيخ: 155.]



عبيدالله بن حر جعفى



از كسانى كه مجموعه اى از على عليه السلام روايت مى كند يكى هم عبيدالله بن حر جعفى است كه شاعرى توانا و از دلاوران و جنگجويان بود و در دوره معاويه با گروهى در اطراف عراق و نجد راهزنى مى كرد هيچگاه تسليم معاويه نشد، اما وقتى امام حسين عليه السلام از او يارى خواست او امتناع ورزيد اما بعد پشيمان شد.


عبيدالله كتابى دارد كه در آن مطالبى از امام على عليه السلام روايت كرده است.


[
رجال نجاشى: 70.]

و ابوالعباس نجاشى گويد: بخارى از اين مجموعه ياد مى كند.


عبيدالله را از كوفيان بشمار آورده اند، وى زندگى عجيبى داشته و اين رساله گنجايش شرح حال او را ندارد. جويندگان به منابع ترجمه او مراجعه كنند.


حسين بن عبيدالله



حسين بن عبيدالله بن ابراهيم غضائرى معروف به ابوعبدالله يكى از محدثين عالى مقام و از ثقات است كه در علم تبحر كافى داشت و تاليفات و آثار زيادى از او بجا مانده است. شيخ طوسى از وى روايت مى كند و ابوالعباس نجاشى كه خود از شاگردان او بوده و از وى اخذ حديث كرده، در رجال خود از او بعنوان شيخنان رحمه الله تعبير مى كند.


حسين بن عبيدالله كتابى بنام مواطن اميرالمومنين عليه السلام تاليف كرده و نجاشى در رجال خود ضمن آثار و تاليفات او از اين كتاب ياد مى كند. ابن غضائرى از مشايخ اجازه بود و از ثقات بشمار مى رفت، و در ماه صفر سال 411 هجرى در گذشت.


[
رجال نجاشى: 54.]



صعصعه بن صوحان



صعصعه يكى از ياران و خواص امام على عليه السلام بود، امام "ع" به صعصعه علاقه بسيار داشت و او را هنگام بيمارى در منزلش عيادت فرمود و گفت: اى صعصعه از اين پس نسبت به برادرانت افتخار مكن و نگو اميرالمومنين از من عيادت كرد.


صعصعه بن صوحان عبدى عهد نامه مالك اشتر را روايت مى كند. نجاشى در رجال خود اين عهد نامه را از طريق ابن نوح از جابر نقل كرده و مى گويد: از شعبى شنيدم كه مى گفت صعصعه ابن صوحان مى گفت: هنگامى كه على بن ابى طالب سلام الله عليه مالك را بطرف مصر فرستاد


چنين فرمود.


[
رجال نجاشى: 153.]



عبدالعزيز بن يحيى جلودى



ابواحمد عبدالعزيز جلودى ازدى شيخ بصره و از محدثين بزرگ اين شهر بود، عبدالعزيز اهل جلود بود و جلود از قراى داخل جزيره است. اين عالم مشهور كه در زمان خود مورد احترام بود آثار و تاليفات زيادى دارد و كتابهاى متعددى درباره امام على عليه السلام نوشته است. از آثار وى كتب خطبه هاى على، شعر على و مسند على عليه السلام را مى توان نام برد. اين كتابها را نجاشى در رجال خود و در زمره كتب او نقل كرده است. و ابوعبدالله حسين بن عبيدالله آنها را با سند خود از عبدالعزيز روايت مى كند.


[
رجال نجاشى: 180.]



عبدالعظيم حسنى



حضرت سيد الكريم و محدث عليم عبدالعظيم بن عبدالله حسنى از ديگر گرد آورندگان خطب امام على "ع" است كه بارگاه او در شهر رى مزار دوستان و شيعيان عليه السلام اهل بيت عليهم السلام مى باشد. اين عالم جليل و شريف از حضرت امام رضا، امام جواد و امام هادى عليهم السلام روايت كرده است. شرح حال وى بسيار مفصل است و نگارنده اين سطور كتابى در حالات او تاليف نموده كه به چاپ رسيده است.


حضرت عبدالعظيم كتابى تحت عنوان خطب على عليه السلام تاليف كرده بود و مولفين در شرح حالش از اين كتاب نام مى برند.


محمد بن خالد برقى



ابوعبدالله محمد بن خالد بن عبدالرحمان برقى كه اصلش از برق رود قم است، اين محدث، اهل ادب بود و به تاريخ و علوم ادبيه علاقه داشت ولى از نظر نقل حديث از ضعفا بشمار مى رود، در خلاصه او را از اصحاب حضرت رضا "ع" معرفى كرده و باستناد گفته شيخ، او را تعديل كرده است.


محمد بن خالد كتابهاى متعددى تاليف نموده كه از آن جمله كتابى بعنوان خطب از روى نقل مى كنند، و شايد اين كتاب مجموعه اى از خطب امام على عليه السلام باشد، نجاشى اين كتاب را با


ساير آثار او از طريق احمد بن على بن نوح روايت مى كند.


[
رجال نجاشى: 257.]



هشام بن محمد



هشام بن محمد بن سائب كلبى يكى از محدثين بزرگ و علماى عاليقدر است، وى از شيعيان و خواص حضرت امام جعفر صادق عليه السلام بود، و همواره از محضر ايشان بهره مند مى شده است. وى مى گويد: من بيمار شدم و هر چه ياد گرفته بودم، اين موضوع را به امام صادق عليه السلام گفتم امام عليه السلام كاسه اى را كه در آن مقدارى آب بود به من داد و من خوردم و هه چيز يادم آمد.


هشام بن محمد تاليفات بسيارى دارد، و كتابى بعنوان خطب در شمار آثار او نوشته اند و محتمل است كه اين كتاب مجموعه اى از خطب على عليه السلام باشد.


[
رجال نجاشى: 339.]



نصر بن مزاحم



ابوالفضل نصر بن مزاحم منقرى كوفى يكى از علماى حديث و از بزرگان علماى مغازى و سيره ها است، نصر بن مزاحم عطار از شيعيان امام على عليه السلام بود. ابن نديم او را در طبقه ابومخنف ذكر كرده و گفته شده است او در سال 202 در گذشته است.


نصر بن مزاحم كتابى در موضوع خطب امام على عليه السلام فراهم آورده ليكن آن كتاب نيز مانند هزارها كتاب ديگر از بين رفته است. در كتاب واقعه صفين كه يكى از آثار اوست، تعدادى از خطب و رسائل و كلمات آن حضرت را ذكر كرده است.


[
مصادر نهج البلاغه: 58 /1.]



صالح بن ابى حماد



ابوالخير بن ابى حماد رازى از اصحاب امام جواد، امام هادى و امام حسن عسكرى عليهم السلام است، احمد بن ابى عبدالله برقى و سعد بن عبدالله اشعرى كتابى به عنوان خطب اميرالمومنين "ع" از او نقل مى كنند.


[
ذريعه: 189 /7.]



فرح بن فروه



ابوروح فرج بن فروه از مسعده بن صدقه از امام صادق عليه السلام خطب على عليه السلام را نقل مى كند. سيد على بن طاوس در پشت اين نسخه به خط نوشته بود ، اين كتاب بعد از سال 200 نوشته شده است، و اين نسخه را حسن بن سليمان حلى در اختيار داشته و از آن نقل كرده است.


[
ذريعه: 190 /7.]



مسعده بن صدقه



مسعده بن صدقه از راويان و اصحاب امام صادق عليه السلام است، شيخ ابوجعفر طوسى مى گويد: اين محدث از اهل سنت بود، و هارون بن مسلم از وى روايت مى كند، از روايات او معلوم مى گردد كه از ثقات مى باشد، زيرا روايات او متقن و متين است، و از اين جهت روايات او را مورد استناد قرار داده اند.


اگر در اخبار منقوله او دقت كنيم، معلوم مى گردد كه روايات او از جهت اتقان كمتر از روايات جميل بن دراج و يا حريز بن عبدالله نيست بلكه از آنها محكمتر نيز مى باشد، يكى از آثار مسعده بن صدقه كتابى بنام خطب اميرالمومنين عليه السلام بوده كه در كتب رجال باو نسبت مى دهند.


[
منتهى المقال: 300.]



على بن محمد مدائنى



ابوالحسن على بن محمد مدائنى اخبارى كه در سال 135 متولد شد و در سال 225 در گذشت، ابن نديم در فهرست خود مى گويد: على بن محمد مدائنى مجموعه اى از خطب على عليه السلام را گرد آورد و نامه هاى آن حضرت را به واليان و حكامش در آن مجموعه ذكر نمود، و شيخ ابوجعفر طوسى نيز در فهرست خويش او را عنوان كرده و گويد: ابوالحسن مدائنى پيرو مذهب اهل سنت و جماعت بوده است.


[
ذريعه: 190 /7.]



محمد بن عمر واقدى



ابوعبدالله محمد بن عمر واقدى از علماء و محققان بزرگ اسلامى است كه در بغداد



/ 4