تبیان، دستیار زندگی

انقلاب اسلامی ایران در سال 1357

مسیر منتهی به انقلاب

مردم ایران هنوز طعم مشروطه و مردم سالاری را نچشیده بودند که جنگ و قحطی تمام کشور را فرا گرفت، نیروهای خارجی از هر طرف لشگرکشی می‌کردند و اختلافی عمیق بین بزرگان کشور به وجود آمده بود تا این که نجات را در تغییر حکومت دیدند و حمایت کردند از مستبدی که خود را منجی ایران می‌دانست.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
انقلاب ها
« ملت عزیز ایران! در فضای باز سیاسی که از دو سال پیش به تدریج ایجاد می شد، شما ملت ایران علیه ظلم و فساد بپا خواستید.  انقلاب ملت ایران نمی تواند مورد تایید من بعنوان پادشاه ایران و بعنوان یک فرد ایرانی نباشد! 

این شروع صحبت های محمدرضای پهلوی آخرین پادشاه ایران است، محمدرضا پهلوی نزدیک به چهار دهه شاه ایران بود او سلطنت می کرد ، و طبق قوانین مشروطه می توانست سلطنت کند. (البته در مجلسی فرمایشی پدرش پادشاه ایران شده بود.) اما از آن روزی که تصمیم گرفت علاوه بر سلطنت حکومت کند و در تمام برنامه ها و اقدامات لشگری و کشوری دخالت کرد، و مستبدانه اعمال نظر کرد، و مجالس فرمایشی و نمایشی برای تایید حاکمیتش گذاشت ، مردم فریاد زدند. 

انقلاب از زبان شاه

متاسفانه در کنار این انقلاب دسیسه و سوء استفاده دیگران از احساسات و خشم شما، آشوب و هرج و مرج و شورش نیز ببار آورد. موج اعتصابها نیز که بسیاری از آنها بر حق بوده اخیرا ماهیت و جهت یافت تا چرخهای اقتصاد مملکت و زندگی روزمره مردم تلف شود و حتی جریان نفت که زندگی مملکت به آن بستگی دارد، قطع گردد، تا عبور و مرور روزانه و تامین مایحتاج زندگی مردم نیز تعطیل شود. ناامنی، اغتشاش و شورش و کشتار در بسیاری از نقاط میهن مان بجایی رسیده است که استقلال مملکت را در خطر انداخته است.

وقایع اسفباری که پایتخت را دیروز به آتش کشید، برای مردم و مملکت دیگر قابل ادامه و تحمل نیست.

در پی استعفای دولت و برای جلوگیری از اضمحلال مملکت و از بین رفتن وحدت ملی، برای جلوگیری از سقوط و هرج و مرج و آشوب و کشتار، و بمنظور برقراری حکومت قانون و ایجاد نظم و آرامش، تمام کوشش خود را در تشکیل یک دولت ائتلافی مبذول داشتم و فقط هنگامی که معلوم شد که امکان انجام این ائتلاف نیست، بناچار یک دولت موقت را تعیین کردیم.

حكومت محمدرضا، از سال1320 تا1357، كه یك دوره طولانی سی‌وهفت‌ساله را شامل می‌شود، در نوسانات و التهابات بسیاری غوطه‌ور گشت. هرچند در ابتدای سلطنت او تاحدودی فضای باز سیاسی در كشور ایجاد شد و فراكسیونهای متعدد مجلس و احزاب گوناگون در سطح جامعه پدید آمدند اما هرچه پایه‌های قدرت او بیشتر تثبیت می‌یافت، فضای باز سیاسی نیز تنگ‌تر می‌شد.(1)

جشن ها پشت مراسم های مملو از تشریفات برگزار می شد، خرج هایی گزاف برای امیال شخصی حکومتیان و طبق نظر شخص شاه و درباریان از جیب مردم و سهم مردم برداشته می شد. ریخت و پاش های فرمایشی حد و اندازه نداشت نا آنجا که مهمانان خارجی دربار هم به این مسایل اعتراض می کردند و به میزبانشان که شاه ایران بود گوشزد می کردند.( اشاره سفر پادشاه مصر به ایران و جشن های تخت جمشید و گزارش های رسانه های خارجی) 

مردم ایران تفاوت ها را دیدند و باز فریاد کشیدند و اعتراض کردند اما گوش ها با پنبه پر شده بود تا این که آتش خشم دور تا دور تخت پادشاهی را گرفت تا آنجا که فرار بر قرار اولویت پیدا کرد ، سفری بی بازگشت شد.

در روزهای آخر حکومت پهلوی محمدرضاشاه به تلویزیون آمد تا با مردم صحبت کند ، او می گفت صدای شما را شنیدم!

من حافظ سلطنت مشروطه که موهبتی است الهی که از طرف ملت به پادشاه تفویض شده است هستم و آنچه را که شما برای بدست آوردنش قربانی داده اید، تضمین میکنم، که حکومت ایران در آینده بر اساس قانون اساسی، عدالت اجتماعی و اراده ملی و بدور از استبداد و ظلم و فساد خواهد بود. در وضع فعلی برقراری نظم و آرامش برای جلوگیری از سقوط و اضمحلال ایران وظیفه اصلی نیروهای مسلح شاهنشاهی است که همیشه با حفظ ماهیت ملی خود متکی بر ملت ایران و وفادار بسوگندهای خود بوده و هست، باید با همکاری شما هموطنان عزیزم این نظم و آرامش هرچه زودتر برقرار شود تا دولت ملی بعدی که استقرار و آزادی ها، اجرای اصلاحات و بخصوص برقراری انتخابات آزاد را بر عهده خواهد داشت در اسرع وقت کار خود را شروع کند. من و شما در این سی چند سال وقایع حساسی را دیده‌ایم و خطرات بسیار را پشت سر گذاشته‌ایم، امیدوارم در این لحظات حساس و خطیر وسرنوشت ساز، خداوند بزرگ ما را مشمول عنایات خو د فرماید، تا بتوانیم در کنار هم به هدفهای اصلی که آسایش و رفاه و آزادی و سربلندی و ایران و ایرانی است برسیم.

من اینجا از آیات عظام و علمای اعلام که رهبران روحانی و مذهبی جامعه و پاسداران اسلامی و بخصوص مذاهب شیعه هستند، تقاضا دارم تا با راهنمایی های خود و دعوت مردم به آرامش و نظم برای حفظ تنها کشور شیعه جهان بکوشند. من از رهبران فکری جوانان میخواهم تا با دعوت آنان به آرامش و نظم، راه مبارزه اصولی برای برقراری یک دموکراسی واقعی را هموار کنند. من از شما پدران و مادران ایرانی که مانند من نگران آینده ایران و فرزندان خود هستید می خواهم که با راهنمایی‌های آنان مانع شوید تا از راه شور و احساسات در آشوب و اغتشاش شرکت کنند، و بخود و به میهن‌شان لطمه وارد سازند.(2)

من از همه شما هموطنان عزیزم میخواهم تا به ایران فکر کنید. همه به ایران فکر کنیم. در این لحظات تاریخی بگذارید همه با هم به ایران فکر کنیم. بدانید که در راه انقلاب ملت ایران علیه استعمار، ظلم و فساد من در کنار شما هستم. و برای حفظ تمامیت ارضی وحدت ملی، و حفظ شعائر اسلامی و برقراری آزادیهای اساسی و پیروزی و تحقق خواستها و آرمانهای ملت ایران همراه شما خواهم بود.

امیدوارم در روزهای خطیری که در پیش داریم، خداوند متعال ما را مورد عنایت و لطف خود قرار داده و همواره موید و حافظ ملک و ملت ایران باشد. انشاء الله تعالی»

پی نوشت: 
1-شاه بین دو فرار!، سایت موسسه مطالعات و ژوهش های سیاسی
2- متن سخنرانی معروف محمدرضا پهلوی "من صدای انقلاب شما را شنیدم"، سایت پارسینه