تبیان، دستیار زندگی
در این میان اگر بخواهیم نگاهی منصفانه به فرآیند ترجمه شعر داشته باشیم به وضوح در می‌یابیم كه این مبحث نیز به صف طویل پزهای امروزی جامعه پیوسته است. ادبیات امروز ایران پس از طی كردن فرآیندی مانند ترجمه رمان‌های كوتاه و...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اشعاری که بی حامی مانده است!

نظرات شاعران و مترجمان ادبی پیرامون وضعیت فعلی شعر ایران

اشعاری که بی حامی مانده است!

در بازار آْشفته كیفیت آثار مكتوب و سرانه پایین مطالعه كه طبق آمارهای رسمی به متوسط 18 دقیقه رسیده است و در كنار تولید ناچیز آثار قابل تامل توسط نویسندگان و شاعران داخلی به‌نظر می‌رسد كه گرایش به سمت آثار ترجمه چه در ادبیات داستانی و چه در شعر روز به روز در حال افزون شدن است.

در این میان اگر بخواهیم نگاهی منصفانه به فرآیند ترجمه شعر داشته باشیم به وضوح در می‌یابیم كه این مبحث نیز به صف طویل پزهای امروزی جامعه پیوسته است.

برخی معتقدند حتی با ترجمه داستان لحن، اصطلاحات و روح آن در ترجمه از دست می‌رود چرا كه مترجم مجبور است متن اصلی را به فرهنگ زبان مقصد انتقال دهد. در این میان وضعیت شعر بدتر از وضعیت داستان است چون در شعر شخصیت پردازی و روایت مانند داستان وجود ندارد بنابراین تنها راه ترجمه شعر این است كه بازسرایی شود و بازی‌های زبانی و آرایه‌های ادبی با زبان مقصد شبیه سازی شوند. علی مسعودنیا، شاعر نیز از زمره معتقدان به این نظر است.

وی درباره ملاك انتخاب مجموعه شعر برای ترجمه اظهار می‌دارد: «در حال حاضر ملاك انتخاب، نبض بازار است. اشعار نسل «بیت» مد شده و این شاعران در شعرشان كارهای محیرالعقول انجام می‌دهند و شرایط فعلی جامعه ما این است كه این رفتارها را می‌پسندیم بنابراین بازار پر از ترجمه اشعار «براتیگان» و «بوكفسكی» می‌شود. همان طور كه در گذشته آثار سورئالیستی یا آثارمدرن در بازار فروش مد شد. ملاكی برای انتخاب شعر وجود ندارد درباره كیفیت مجموعه اشعار ترجمه شده نیز باید بگویم كه ترجمه محصولی تابع فرهنگ است و چون وضعیت فرهنگ را مساعد ارزیابی نمی‌كنم، ترجمه‌ها را هم چندان دلپذیر نمی‌دانم. من كسی را كه مترجم و شاعر است برای ترجمه شعر مناسب‌تر می‌دانم. باید بعد شاعری به بعد مترجمی بچربد. شاعر می‌تواند شعری را ترجمه كند و بعد از آن درباره اصلاح كلمه‌ها و ترجمه با یك مترجم مشورت كند تا كار موفق از آب درآید».

مسعودنیا با اشاره به این نكته كه در حال حاضر مترجمان تازه نفسی در این عرصه وارد شده‌اند كه اكثرا شاعر هستند و چون معمولا ترجمه شعر در تسخیر مترجمینی بود كه از شعر چیزی نمی‌دانستند، چشم‌انداز ترجمه شعر را مثبت ارزیابی می‌كنم، تصریح می‌كند: «مشكل اصلی در ترجمه شعر بی‌برنامگی مترجمین است. هر‌كس از هر جا می‌خواهد مجموعه شعری ترجمه می‌كند و گزینشی عمل نمی‌شود. به عقیده من یكی از ملاك‌های مهم برای ترجمه شعر این است كه در كل ادبیات جهان، شاعران تاثیر‌گذار و تثبیت شده‌ای را انتخاب كنیم كه ارزش ترجمه داشته باشند. ».

علی عبداللهی، شاعر و مترجم درباره انتخاب مجموعه شعر برای ترجمه می‌گوید: «برای ترجمه به سراغ یك مجموعه كامل شعر نباید رفت بلكه آثار شاعر را باید برگزیده ترجمه كرد و حتی به سراغ آثار مشهورتر رفت. مسئله دیگر میزان ترجمه پذیری شعر است، مجموعه‌ای كه انتخاب می‌شود باید قابل انتقال به زبان فارسی باشد. در این میان شناخت ادبیات زبان مبدا و زبان مقصد كه همان ادبیات فارسی است از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است مخصوصا در مورد ترجمه آثار شاعران كلاسیك شناخت ادبیات و روح زمانه شاعر بسیار مهم است. یك مجموعه شعر نیاز به مقدمه و توضیح دارد و خواننده باید با سبك شاعر و دوره تاریخی زندگی شاعر آشنا باشد تا بهتر با شعر او ارتباط برقرار كند در حالی كه در اغلب مجموعه شعرها مشاهده می‌شود كه هنوز خواننده اطلاعات اولیه را به‌دست نیاورده، یك‌راست به سراغ متن اصلی می‌رود. نوشتن شعر لزوما همیشه اتفاق نمی‌افتد و شاید همین دلیلی است كه شاعران سراغ ترجمه شعر می‌روند و البته خواننده هم از ترجمه شعر استقبال بیشتری می‌كند.خود من تنها دو كتاب شعر دارم و در حدود 27 مجموعه ترجمه».

مترجم مجموعه شعر «در وقفه میان درختان برف» با بیان اینكه مسئله ترجمه پذیر بودن و نبودن شعر مسئله‌ای ابتدایی است، تاكید می‌كند: «قرن‌هاست كه شعر ترجمه می‌شود. اگر به تاریخ ادبیات جهان نگاه كنیم می‌بینیم شناخت و آشنایی ادبیات جهان بدون ترجمه امكان پذیر نبوده است. اگر امروز گیلگمش را می‌شناسیم به خاطر ترجمه شدن این اثر بزرگ است. ترجمه‌های متوسط حافظ به آلمانی باعث به وجود آمدن دیوان شرقی گوته شد و به همین خاطر نباید در مورد ترجمه شعر آرمانی فكر كرد. ترجمه امری نسبی است و هیچ متنی را در دنیا نمی‌توان مثال زد كه صددرصد ترجمه شده باشد. اگر مترجم شاعر باشد قطعا آن ترجمه از نظر زبان فارسی روان‌تر و لذت بخش‌تر خواهد بود و اگر شاعر زبان آكادمیك را به درستی بشناسد خیلی بهتر و مسلط تر می‌تواند دست به ترجمه شعر بزند، البته خلاف این هم ثابت شده است برای مثال احمد میرعلایی شاعر نبوده اما ترجمه روانی از سنگ آفتاب ارائه داده است. اما اینكه چرا شعر تولیدی ایران خوانده نمی‌شود بحث‌های زیادی وجود دارد. یكی از دلایل این است كه از شعر تولیدی هیچ‌گونه حمایتی نمی‌شود البته شعر معاصر در همه جای دنیا استقبال ندارد چون مردم هنوز با آن و شاعرانش آشنا نشده‌اند. دولت باید با برنامه‌ریزی در جهت شناساندن شعر معاصر به مردم گام بردارد. اگر كتاب شاعران را از ناشر خریداری كند طوری كه ناشر ضرر نكند شعر معاصر به‌طور نسبی حمایت می‌شود». محمدعلی سپانلو، که به تازگی مجموعه شعر قایقرانی در تهران را منتشر کرده است؛ با اشاره به بحث ترجمه شعر معتقد است شعرها دو دسته‌اند. یك دسته آنها در ترجمه باقی می‌مانند و دسته دیگر به كل از بین می‌روند. او می‌گوید: «اشعار تصویری بیشتر از اشعاری كه به ارائه‌های ادبی تزئین شده‌اند قابل ترجمه هستند اما به هر‌‌حال در ترجمه شعر 50 درصد لطافت و جادوی شعر قابل انتقال است. یك مترجم نباید زبان خاص خودش را به هر شعری كه ترجمه می‌كند تحمیل كند. درست است كه نمی‌توانیم زبانی معادل زبان اصلی در زبان فارسی بسازیم اما حداقل اگر «بودلر» ترجمه می‌كنیم یك زبان بكار بریم و ترجمه «ریلكه» را با زبانی دیگر انجام دهیم چرا كه شاعران با هم تفاوت زبانی دارند مثلا اگر در شعر یك شاعر كلمه‌ای را اندوه ترجمه می‌كنیم در شعر شاعر دیگر غم به‌كار بریم. بازسازی شعر صورتی ایده‌ال است اما كار هر‌كسی نیست. همچنین توقع زیادی است و بهتر است مترجمان قیافه بی‌ادعایی داشته باشند و كارهایی عجیب و غریب در ترجمه انجام ندهند». سراینده مجموعه شعر «تبعید در وطن» با تاكید بر این اصل كه مترجم باید شاعر را دوست داشته باشد و با آن ارتباط برقرار كند می‌گوید: «مترجم موظف است توضیحات لازم و زندگی نامه شاعر را نیز به‌صورت مفصل در كتابش بیاورد به‌خصوص وقتی كه می‌خواهد چهره جدیدی را معرفی كند. بهتر است مترجم خود شاعر باشد ولی لزومی ندارد كه به این نكته تاكید كنیم. مهم این است كه مترجم در كارش صادق باشد و به هر 2 زبان اشراف داشته باشد. ترجمه شعر برای جامعه ما ضروری است تا سبك‌ها و صداهای دیگر نیز شنیده شود و شاعران بتوانند با مطالعه شعر جهان ایده‌های نو بگیرند و همین كمك می‌كند كه تولید شعر داخلی بالا برود»صادق رحمانی درباره ضرورت تطبیق اشعار ترجمه شده با فضای فرهنگی جامعه زبان مقصد معتقد است: «اگر اشعار ترجمه شده با فضای فرهنگی ما موافق نباشد جوابی به مخاطب ما نمی‌دهد و حتی ممكن است به روند شعر و ادبیات ما نیز خدشه وارد كند چرا كه شعر برای شاعران ما سهل و ساده شده و فكر می‌كنند با الگوبرداری از فرم‌های شعر خارجی می‌توانند به‌‌راحتی شعر بگویند. البته این امكان هم وجود دارد كه با استفاده از آنچه ترجمه شده به تقویت زبان فارسی بكوشیم. برای مثال فرم هایكو كه در مورد طبیعت ژاپن و چین نوشته شده و ترجمه‌های مختلفی از آنها شده از احمد شاملو تا نیكی كریمی به شرطی مفید است كه درباره طبیعت و اشیا اطراف‌مان بهره‌گیری شود نه اینكه ارمغانی باشد برای ورود كالاهای فرهنگی بیگانه. باید توجه داشت كه ارائه‌ها و پیرایه‌ها، ریتم و موسیقی شعر در ترجمه قطعا از بین می‌رود».

وی می‌افزاید: «بخشی از ترجمه‌های شعر در این سال‌ها قابل تحسین بوده است و مورد استقبال قرار گرفته ولی بخشی دیگر هم هیچ كمكی به زبان فارسی شعر ما نكرده است و ضمن اینكه تولید شعر بسیار محدود است و همین شاعران را به سمت ترجمه شعر كشانده كه مرتبه نازل‌تر و كمل الوصول تر از تولید شعر است. تولید شعر یك فرآیند درازمدت است و ممكن است در بعضی از مقاطع زمانی شرایط آن مناسب نباشد اما ترجمه شعر بسیار راحت‌تر صورت می‌گیرد و گرایش شاعران به ترجمه شعر آن روی سكه عدم تولید شعر است». به عقیده بسیاری از مترجمان در ترجمه شعر سه عامل ضروری است اول تسلط مترجم به زبان مبدا، دوم تسلط مترجم به زبان مقصد و سوم احاطه مترجم به شعر و عناصر شاعرانه. اما این سه موضوع چه نسبتی با یكدیگر دارند؟ پگاه احمدی، شاعر و مترجم در این رابطه یادآور می‌شود: «صرف شهرت یك شاعر نمی‌تواند دلیلی برای صحه گذاشتن به كیفیت اثر باشد. شرایط بسیاری وجود دارد كه یك اثر به خوبی معرفی شود و خیلی از شاعرانی كه اثر ارزشمندی دارند به دلیل مسائل فرهنگی، اقتصادی و مشكلات دولت‌ها به خوبی معرفی نشده‌اند و ترجمه آثار این شاعران گمنام مانده است. در حدود دو دهه است كه روی ترجمه شاعران دهه 40 و 50 مغرب زمین چون «لوركا»، «اوكتاریوپاز» و «نزار قبانی» كه چهره‌های جهانی هستند متمركز شده‌ایم و از سبك‌ها و رویكردهای جدید شعری غافل مانده‌ایم، در حالی كه با ترجمه آثار تازه شرایط گفتمان شعر شرق و غرب برقرار می‌شود و می‌توانیم با سبك‌های جدید شعر جهان آشنا شویم. 80درصد شعر تولیدی ایران محدود به یكسری مسائل كوچك و بومی اطراف شاعر است در حالی كه شعر مغرب زمین نگاه فراگیرتری دارد و از مسائل شخصی گذر كرده و ترجمه اثر عمیقی به نگاه شاعران داخلی خواهد گذاشت، البته نباید فراموش كنیم كه شعر قابل ترجمه نیست چرا كه شعر پیوند مستقیم با اوزان درونی و بیرونی دارد و این ارائه‌های ادبی و موسیقی درونی شعر در ترجمه از دست می‌رود و تشبیهات و اصطلاحات ادبی از معنای اصلی خود دور می‌شود». در میان تمام این مباحث اما مخاطب خود داستان دیگری است. برخی مترجمان شعر برای مخاطبان شناخته شده هستند و آنها با اطمینان سراغ آثار آن مترجمان می‌روند. از سوی دیگر آن مترجمان صاحب نام نیز همیشه به سراغ كارهای جدی می‌روند، اما مترجمانی كه برای اولین بار دست به ترجمه می‌برند احتمال این امر وجود دارد كه مخاطبان با كمی تردید به سراغ آثارشان بروند مگر اینكه اثر ترجمه شده، اثری مطرح باشد. شاید مشكل اصلی ما نداشتن مخاطب شعر باشد.

فریاد شیری مترجم و شاعر، با بیان این مطلب كه در حوزه شعر آثار خوبی ترجمه شده اما متاسفانه تولید شعر بسیار پایین است و باید اذعان داشته باشیم كه مخاطب شعر فارسی نداریم خاطرنشان می‌كند: «مترجم شعر باید شاعر و آشنا به چم و خم شاعری باشد. برای مثال شاعری چون احمدپوری ترجمه‌های بسیار شیوایی ارائه می‌كند و با استقبال خوبی هم روبه رو می‌شود این مترجم با وسواس سراغ كاری می‌رود و به خوبی می‌تواند از پس برابر معناهای شعری در زبان فارسی برآید. صرف معرفی یك شاعر درجه چندم، به بازار كتاب شعر لطمه می‌زند و بایستی مجموعه‌هایی ترجمه شود كه تجربه‌های تازه‌ای در آن باشد، تازگی داشته باشد و با فرهنگ ما نیز همخوانی داشته باشد».

به‌نظر می‌رسد تا زمانی كه ترجمه مجموعه شعرها به صورت سفارشی صورت بگیرد و ملاك انتخاب آنها نه شعریت اشعار بلكه بازار سفارش داخلی و خارجی و در نهایت سلیقه شخصی باشد نمی‌توان به تغییر زیر ساخت‌های بحث ترجمه و لزوم فرهنگ سازی جهت گرایش و درخواست ترجمه‌های غنی و تطبیق پذیر با مسائل فرهنگی و هویتی خودمان امیدوار بوده و به دنبال كیفیت در آثار ترجمه شعر در كشور باشیم. شاید مایه تاسف باشد اما باید گفت كه نه‌تنها ضرورتی برای ترجمه شعر در ایران دیده نمی‌شود، بلكه فضای آن ایجاد نشده و حتی مطالبه عمومی هم درباره آن وجود ندارد. در این میان شاعران حتی تمایلی به چاپ سروده‌های خود نیز ندارند كه شرایط بازار تنها یك وجه دیدینی آن است. تلخ است اما باید گفت امروز شاعران اغلب با سرمایه شخصی خود مجموعه‌ای را منتشر می‌كنند. شاعران خوب، اندك شمارند و اكثر شاعران نوگرا هم درگیر فرم شده‌اند و تنها در مجامع و جلسه‌ای كوچك و محدود شعر خوانی و گردهم آیی ادبی ممكن است مطرح و یا شناخته شوند. در این میان بسیاری از مترجمان، ترجمه را كاری سرسری تلقی می‌كنند و كلمه به كلمه از روی كتاب لغت به كار ترجمه شعر می‌پردازند این در حالی است كه هدف از ترجمه انتقال معنای جملات نیست بلكه هدف بازآفرینی اثر و تلاش جهت كمك، ارتقا و پیشرفت شعر و شعران داخلی به حساب می‌آید.

عباس كریمی

تهیه و تنظیم برای تبیان : مهسا رضایی - ادبیات